من خودم یکی ازهمین آدماهستم..هرروز ک میگذره از زندگیم بیشتربه این موضوع پی میبرم ک ازدواجم باهمچین مرد دوقطبی ای اشتباه بوده..دوران عقدم زیاد بلاسرم آورد که خریت کردم وبخاطره حفظ آبروم ادامه دادم..خاک برسرم واقعا!!
الان بادوتابچه هیچ جایی ندارم برم حتی خونه پدرم..اونام خودشون توخونه۶۰متری زندگی میکنن من بادوتابچه کجابرم؟؟همسرمن بشدت آدم پرتوقع وتحمل نه شنیدن رو نداره..ووقتی عصبی بشه حالیش نیست کسی که روبه روشه مادرشه یا زنش یا هرکس دیگه ای...هرچی ازدهنش درمیادمیگه..اونم باداد وبیداد که صداش گوش فلکوپرمیکنه..مثلا فکرمیکنه صداشوبلندکنه همه ازغرشش میترسن وحقو ب اون میدن وبله وچشم بهش میگن..منو همش بامادرم مقایسه میکنه..انگاری که ب زندگی مادروپدر من حسودیشون میشه یابه رابطشون..میگ پدرت هیچی نداره ولی ببین مادرت چطور دورش میچرخه..منم واس زندگیم هیچی کم نذاشتم ونمیزارم..همه طلاهامودادم فروخت ماشین گرفت وپول بدهی داد..ب این نتیجه جونمم واسش بدم بازمیگ توهیچ کاری واس من نکردی