هشت ماهشه، همششش چسبیدم بهش، نتونستم جای خوابشو جدا کنم، پیش هم میخوابیم، شیر شبشو دلم نیومد قطع کنم، همش چشمم دنبالشه حتی وقتی بغل کس دیگس، پسرمم بشدت وابستس بغل منو به همه ترجیح میده، توی مهمونی یا جمع اصلا پیش وسی واینمیسه، چشمش مدااااام بمنه و با داد و بیداد میخواد که بغلش کنم، حتییی یه ساعتم نمیتونم بذارمش برای کسی و برم جایی، دلم آشوب میشه وقتی ام برم تاسرکوچه دلم تنگشه شدیدا، موقع خوابش همش میگم کاش بیداز بود بغلش میگرفتم
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
اولیه؟؟ من پسرم که به دنیا اومد وقت واکسناش من تب میکردم... موقع ختنه کردنش انقدر گریه کردم از حال رفتم بستری شدم😶🤦 الان سه سالشه شدیم مث تام و جری هی دعوا میکنیم😁
من یه سری بیمارستان بودم و حالم فوق العاده بد. از درد میمردم ولی با پسرم حرف میزدم که اذیت نشه با اون حال براش اینترنت میگرفتم. یعنی پرستارا به زور گوشی رو از دستم می گرفتن
اولیه؟؟ من پسرم که به دنیا اومد وقت واکسناش من تب میکردم... موقع ختنه کردنش انقدر گریه کردم از حال ر ...
اولیه، منم موقع ختنه اش بدترین روزای زندگیم بود، جدای از بحث دلسوزی که طبیعیه، من خیلی وابستشم میگم که جتی نمیتونم برم یه یک ساعت بیرون بکارم برسم نمیتونم یک ثانیه ازش جشم بردارم دلم میخواد چسب دوقولو بردازم بچسبونم بخودم و خودش