خیلی خوبی کرده بود بهم خیلی دلسوز زندگی داداششع مثل خواهرمه
امروز قرعه کشی خونگی داشت گفتم اسم من رو هم بنویس
بعد گفت ساعت ۴ قرعه کشی میکنم خودت میای
من گفتم نه کار دارم چون بهش اعتماد کردم
بعد اون موقع زنگ زد گفت تو سومین نفر افتادی اولین نفر خواهرش افتاده ینی خواهر شوهر دیگم
بعد الان زنگ زده ک من جای تو و خواهرم رو باهم عوض کردم تو اولین نفر بودی آخه پول لازم نداری حالا عذاب وجدان دارم چیکار کنم
بچه ها من بهش اعتماد کرده بود پولم رو لازم ندارم اما خوشم نیومد از کارش حالا چیکار کنم