پنج شش سال پیش به واسطه خواهرم با یه خانم خوشگل و خوش تیپ و مهربون با خونواده عالی و به روز (از نقطه نظر تکنولوژیک) ازدواج کردم.
زندگی خیلی خوبی داریم با دوتا پسر کوچولو.
خانمم کادو رو فقط ابزار تکنولوژیک میدونه و بس.
سه سال پیش براش گوشی گرفتم که از شر لپ تاپ حجیمش راحت بشه
همون موقع هم که لپ تاپ داشت یه صفحه صورتی رنگ همیشه باز بود که من بنا به مشغله اصلا کنجکاو نمیشدم ببینم چیه.
چند ماهی هست که خانم از صبح پامیشه گوشی به دست میره دستشویی و از همونجا شروع به کار میکنه تا شب که خودشو میزنه به خواب و وقتی دید من خوابم برده دوباره میره سراغ گوشیش.
والله دیگه داشتم فکر میکردم سر وگوشش می جنبه. آخه چاق و شلخته شده اما هنوز خوشگله
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.