عععع😅
ولی خب دمت گرم👏
یه مدت تو مسیر تهران به شمال، از معصومه براش میگفتم
از حرکتای بچه ها تو مدیریت و و و
دیگه عادت کرده بود
فقطم میشنید، عمل نمیکرد که😂
تا اینکه من بیکار شدم و دیگه بوی پول حس نمیکردم
واقعا حرف زدنم نمیومد چند وقت
صداش در اومد
البته با ناراحتی
مستقل دیگه صحبتای مالی نمیکنی
گفتم پول ندارم صحبتشم نمیکنم دیگه😢
مهسا شوخی میکنی دیگه
جدی دیگه دارم شک میکنم .اخه پدر بزرگ شوهر منم خان بود کلی زمین داشت که بین دوازده بچش تقسیم شد
همه هم فروختن
بعد خیلیا گفتن پول خان حلال نبود و فلان ...
شوهرم یکی از ارزوهاش اینه خداقل آب ساعتی و زمینای سهم پدری خودش رو که گرونم هست بتونه پس بخره
یا خدا
چقد تشابه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز