دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

سلااام بهارجون

خوبی خانوم؟

سلامتی؟

چه خبرا؟

چند باری یادت کردیم، گفتم این کلا از سایت رفت

خوش برگشتی عزیزم😍

نه ماری جان 

این حرفا چیه؟

😘😘

تو. میتوانی 💪🏻

آقااااااااااااااااااااا کی اینو گفته؟؟؟؟؟؟؟ 

نکنید 

انقدر ما خانوما رو مودی جلوه ندین. فقط تو خودمون بگیم. جای دیگه بروز ندیم. 

ولی نرید کسیو بکشیدا. بخدا این حرفا قفله. من تو نی نی سایت اینو چند جا دیدم که میگن.

من بچه بودم برای خواسته هام حرف نمیزدم تب میکردم برای بیماری تب نمی‌کردم🤕 

سه سالم بود پستونکم رو گرفتن تب کردم مجبور شدن دو تا بخرن تا خوب بشم بعدا مامانم و فامیل میگن هر وقت تب میکردی باید به زور ازت حرف می‌کشیدیم چی میخوای

آشناها اینو بخونن میفهمن کی هستم 

این تب کردن تا شش سالگی سه چهار بار پیش اومد بعد شش سالگی تصمیم گرفتن پول توجیبی بدن و اینکه ما زود وارد کسب و کار پدر شدیم از ۱۲ سالگی شغل داشتیم حتی پادویی 

خانواده همسر بسیار زن ستیز و مرد سالارن و من واقعا برای این که الان هستم جنگیدم اما هیچوقت نتونستم خواسته هام رو بگم 

اما همسرم میگه 

دیروز خیلی راحت میگه فلان مناسبت برام از فلان جا کت و شلوار هدیه بخر 

پدر من سالها تلاش کرد سه تا دخترش رو خیلی مستقل باربیاره 

عمه هام هم مستقل هستن و تربیت پدر بزرگ به پدرم ارث رسید 

عموی من این شکلی نبوده و میگن مردسالار بوده

اما ما سه تا دختر بدون هیچ اجباری دقیقا شبیه خواسته های پدرم شدیم 

برای اولین شب یلدا، همسرم گفت برات پیراهن صورتی خریدم، اینو خریدم اونو خریدم

خالا هی میخاستم به خدا فقط طلا منو خوشحال میکنه ولی خب درست نبود

خیلی خودمو کنترل کردم تا مبادا چیزی بگم بهش بربخوره

شب یلدا که با گل و … اومد، بعد رفت اتاقم

صدام کرد و رفتم تو

گفت برگرد

منم برگشتم

دیدم یه گردنبند خوشگل انداخت دور گردنم 😍

گفتم افرین به تو که سلیقه منو میدونی😁

منم سوپرایزی نیستم

بستگی به شخصیتا داره البته

سلامت باشی عزیزم❤

اره یه مدت طولانی نبودم

از دیروز اومدم 

این همه حرف زدم قسمت دوم حرفت رو جواب ندادم 

تعریف که نیست 

چون من خیلی دلم میخواد اون خانم ظریف و نازنازی باشم که خودش رو ملوس می‌کنه و به خواسته هاش میرسه اما متاسفانه اون خانم مغروری هستم که برای خواسته هاش میجنگه 

من با هر ترکیبی خوش خوراکم و لاغر نمیشم😂

همه ش دنبال رژیمم 

دوست داشتی تعریف کن 

حرف بزن…

دیگه خیلی وقته بالام.. قدیمی شدم. 😎

🤣🤣🤣🤣🤣🤣

زن همه چیز خونه هست.....خدایی مرد باید خیلی بهش بها بده. 

من خودمو میگم از روی ناچاری و زوری و نداری با شوهرم ازدواج نکردم.... که بخواد تو زندگی بهم بها نده..... باید بهترین برام فراهم کنه...... ولی بخواد پرووو بازی در بیاره و وظیغه اش انجام نده نمیتونم تحمل کنم.

به هر کاری باید به اندازه ارزشش عکس العمل نشون داد... ۵٠٠یه لبخند کافیه....چون هیچ نمیکنه.... یه ضدافتاب که زیر ۷٠٠به زور گیر میاد.... بوس اخه؟؟؟.... باید بری رو پاشنه پا بلند بشی بوس کنی اوووو خواهر ولمون کن... ۵تومن بود حالا یه چیزی یه بوس لازم بود ولا🤣🤣🤣

اره بابااا😍😎

اداره همسرم هر سال براشون کلاس آموزشی میزارن

چند سال پیش موضوع کلاس پریود خانمها بوده

شوهرم میگفت اینقدر استاد قشنگ باهاشون صحبت کرده بود که همه آقایون قانع شده بودن که تو این دوران حواسشون به خانمشون باشه

یک بار دیگه در مورد نحوه محبت کردن به همسر بود

کلی چیز بهشون یاد داده بودن

من که توی شوهرم تحولات خوبی دیدم

 همیشه تو دلم به اون فردی که این کلاسها رو ترتیب میده افرین میگم

کاش خیلی از اداره ها و جاهایی که آقایون کار میکنن این کلاسها برگزار بشه

خیلی دعواها به خاطر عدم شناخت دو طرف از همدیگه است 

مثلا یه بار بهشون گفته بود خانمتون دعوا میکنه عین پسر خوب تقصیر رو گردن بگیرید نازش کنید بوسش کنید معذرت خواهی کنید

نه منظورم از تعریف اینه که گفتی ازمون تعریف کردن اینطوری شدیم. 

میفهمم. 

منم اون بیماریم که فلج شدم واکنش به یه جنگ تو مدرسه بود. 

دوستم تو یه سوءتفاهم ازم رنجید. مادرش گویا بنده خدا مشکل داشته، جدا شده بود و پدرش به تازگی ازدواج کرده بود. دوستم به مادرش میگه با جیران حرفم شده، مادرش هم اومد دم مدرسه و سرم داد زد که اجازه نمی‌دم کسی دخترم رو برنجونه. منم به کسی نگفتم برگشتم خونه و برای هیچ کسی تعریف نکردم. شبش تب کردم و یه بیماری بسیار نادر با منشا استرس گرفتم🤣 

چند وقت بعد یکی که اون ماجرا رو دیده بود به مادرم گفته بود شاید اون جیغ جیغ های مامان فلانی دخترت رو ترسونده، مامانم خب خبر نداشت. ازم پرسید آخرش مجبور شدم گفتم😁