2777
2789
عنوان

دورهمی دوستان قدیمی (+جدیدیااااااا)

| مشاهده متن کامل بحث + 1376593 بازدید | 75696 پست
خودم دوست داشتم بگیرم ولی جور نشد. ☹️☹️☹️میگم شلوارش خیس میشد رو زمین نمیشست؟

نه من هر یه ربع می‌بردم سرویس،گاهی میکرد گاهی می‌دیدی نگه می‌داشت ،شلوارش سه روز اول گاهی در حد چند قطره خیس میشد سریع می‌بردم حموم،پاهاشومیشستم وادامه ماجرا

کلی گریه کردم اون سه روز🥲😅از روز چهارم انگار معجزه شد خودش گفت🤩هربارکه میرفتیم  یدونه اسمارتیس میدادم بهش😂

گاهیم مقاومت میکرد الکی میگف ندارم بخاطر دیدن کارتون،

اما من تونستم😀


باید از سمت خدا معجزه حاصل بشود،                  تادلم، باز دلم، باز دلم، دل بشود...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منم ی کار مهم کردم این چند وقتهدخترمواز پوشک گرفتم👏😰😜از سیزده آبان شروع کردم کم کم،سه روز اول کلی ...

آخی عزیزم خداروشکر

آخیش بحدا منم راحت شدم😂😂

دیدی تقصیر بچه نبود خودت همت نمیکردی

آخی عزیزم خداروشکرآخیش بحدا منم راحت شدم😂😂دیدی تقصیر بچه نبود خودت همت نمیکردی

اره خیلی😘🤩


یکم تنبل بودم و فکر اینکه فرشومیشه شست اگه موکت نجس بشه خیلی سخته شستنش منصرفم میکرد🫣

 

ولی تموم شد بالاخره 😜

باید از سمت خدا معجزه حاصل بشود،                  تادلم، باز دلم، باز دلم، دل بشود...

دوستان یه راهنمایی بکنید منو سردرگمم

ما ۴تا جاری هستیم با یکیشون خیلی صمیمی بودیم یجا مینشستیم ...اون مثل خودم متواضع و پیش قدم کارای مهمونی خونه مادرشوهر و جاهای دیگه تحصیلاتم دیپلم مثل خودم...جاری سوم ادامه تحصیل داد و شغل و موقعیت اجتماعی ...تو دورهمی خیلی هواشو داشتن کمتر کار میکرد تو این مهمونیا ولی بد نبود بعدم اثاث کشی کردن که همیشه بهترین غذاهارو براشون تدارک میدیدن روزای تعطیل...جاری چهارم بیخیال عالم هر چی شد شد

حالا بعد سالها جاری دومم که هم سطح منه وضعشون عوض شده ...هم اقتصادی هم اجتماعی ...رفتن جای دیگه برای سکونت...دو ساله وقتی میاد مثل ملکه ها میشینه...دست به سیاه و سفید نمیزنه...بهترین لباساشو میپوشه و دیرتر همه میاد حتی تعارف نمیکنه یه ظرف جابجا کنه...هیچ کسم نمیگه چرااا بلند نمیشه...میبینن شیک و پیک اومده و با ناز نشسته اسمشو نمیارن...نمیدونم چه اتفاقی برای تفکراتش افتاده که وقتی میاد انتظار داره هم ازش پذیرایی کنن جلوش بذارن و بردارن و خیلیییی فیس و افاده میاد بخاطر پولش و ظاهری که درست کردن...داره ادامه تحصیل میده رشته خوب و مخفی از منو جاریام ...به همه درمورد دانشگاه رفتنش میگه بعد سفارش میکنه جاریا نفهمن ...همه بشدت پشتش شدن و شدید به حرفشن...حالا من که پیششونم اچار فرانسشونم...مریض میشن ..مهمون میاد...سفر میرن ...و هر چی که باشه زنگ میزنن بمن...خیلی دوستم دارن و بسیاااار محترمم تو جمعشون...همیشه پیش قدم کارای خیر و شرشون بودم ...خیلی صبور و با گذشتم ...یه گوشم در یه گوشم دروازه برعکس همین جاریم...اینارو بابت تعریف از خودم نگفتم ...شخصیتم اینوریه و سالها برای محبوبیت و جایگاهم تلاش کردم نه برای خودنمایی 

یه چیزی که منو اذیت میکنه اینه که وقتی اونا میان انتظار دارن ما ازشون پذیرایی کنیم...ظرف بشوریم ..ببریم بیاریم ولی ازین هیچ انتظاری ندارن و میدونن که یهویی خودشو تغییر داد

من نمیتونم بشینم بقیه ظرفو از جلو بردارن ...حق الناس میدونم که گردنمه...اگه تو جمعشون باشم نمیتونم بلند نشم و زشته واقعا

اگرم بلند بشم کمک زورم میگیره و خودمو کوچیک حس میکنم

میگم چرا اون  مثل ملکه بشینه و من فقط بخاطر اینکه با خانواده شوهرم میشینم باید ازش پذیرایی کنم و خم و راست بشم ...و اون دریغ از یه لیوان جابجا کردن؟؟

بعد اون سری مهمان اومد فرستادن دنبالم بیا کمک و درواقع کلفتی و تا ساعت ۲شب ظرف میشستم ...خواهرشوهرم به مادرشوهرم گفت خوب کردی فلانیو صدا نزدی بنده خدا درس داره و خسته است😐خوب پس من چی؟؟؟حس میکنم یه جورایی دم دستی شدم...از طرفی نه بهونه کنار کشیدن دارم نه میتونم...خیلی زورم گرفته بیاید بگید چکار کنم؟؟؟درست و غلطمو بگید؟؟

نمیشه تازمانی که کار کنه بمونه، سه سال دیگه بکشی ایمپلنت کنی 🤔

الان ۱۵ میتونم بدم به ایمپلنت(با تخفیف فامیل همسر وگرنه ۲۵ تومن از بقیه میگیره) دو تاش میشه ۳۰

اگر موقتا درست کنم بیشتر از ده تومن برام آب میخوره

البته دکتر قبلی گفت ممکنه تا ده سالم بمونه

بعد اینکه من اصولا از دندونای سمت راست بیشتر استفاده میکنم، این دو تا سمت چپمن 

بعد میگم حالا که شروع کردم همینو ادامه بدم، چون همینم هزینه شو دادم

همچنان دو دلم

انگار نمک و فلفل زندگیت یکم زیاد شده یه فیلمی بود یه شخصیتی هی میگفت بازم شکر که بدتر نشد حالا بازم ...

کلا خودم تو مود درستی نیستم مهسان


کاش میدونستم چمه


اونوقت از مردا انتظار داریم ما رو بفهمن 😂😂😂

دوستان یه راهنمایی بکنید منو سردرگممما ۴تا جاری هستیم با یکیشون خیلی صمیمی بودیم یجا مینشستیم ...اون ...

اول صبحی اینو خوندم حرصم گرفت 😬😬😬

دیشب تا ۴بیدار بودم الان مغزم قفله باید فکرکنم 😁

فعلا فقط این به ذهنم میرسه که تو این جمع ها خودت ازش بخای بلندشه کمک کنه و مثل قبل باهاش رفتار کنی 

شما هم یکم خودت کنار بکش وقتی اینجوریه 

بعدش هم مگه تو با این دماغ رفتی اونجا خم و راست شدی؟؟؟🤨

ولی قدم اول هم تو برداشتی و خبر نداریااااا 

با مماغ جدیدخوشکلت 😘😘


اول صبحی اینو خوندم حرصم گرفت 😬😬😬دیشب تا ۴بیدار بودم الان مغزم قفله باید فکرکنم 😁فعلا فقط این به ...

حرص نخور عینی

بشین سر فرصت به موقعیتم فکر کنم شاید راه حلی به ذهنت رسید

نه با این دماغ و اتل و کبودی اون روز نشستم دیگه وضعم معلوم بود

ولی اون به رو خودش نیورد اصلا

میشینه سر سفره تکون نمیخوره 

به مادرشوهرم گفتم مارو باهم دعوت نکن 

ولی جاهای دیگه هم دعوت میشیم نمیتونم بخاطرش نرم که

بدتر ازینا الان دوتا جاری و یه خواهرشوهرم بچه دارشدن 

دیگه کلا همه نشستن به امید من 🤐🤐🤐

طرگاعا عله الفلوس الی ایغرین الوادم بعد ینسون شنو چانو و شنو صارو

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

قبولش کردم

roz_hin | 8 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز