شوهرم گفت همه پسرا همینن
گفت اقا پس این همه نمره ۲۰ تو کلاس پسرا شما برای کیه
گفت شما معلومه با خانمت همراهی نمیکنی
سوار ماشین شدیم
من خیلی ناراحت بودم چون کم کاری اصلی از شوهرمه
اصلا با من همکاری نمیکنه
میگم گوشی رو ازش بگیر
میگه تو سخت گیری
میگم باهاش درس کار کن
یا حداقل ملزم کن بیاد با من کار کنه میگی پسرا همشون همینن
میگم تلویزیون اتاقشو جمع کن میگی گناه داره
یعنی بچه هام هر سازی بزنن حتی من مخالف باشم ایشون انجام میده
متاسفانه خودش بچگی سختی داشته
هر چی تو بچگی خودش کمبود داشته الان داره برای بچه ها زیاده روی میکنه
منم تصمیم گرفتم پول باقی مونده از اقساطو بدم به خودش
مدیریت کنه
خسته شدم
کل مدیریت زندگی با منه
اگه نبود الان هیچی نداشتیم
هم کلی کار توی خونه دارم
غیر از کارای روتین هر خونه
(اینو نمیتونم توضیح بدم 😭😭😭😭😭فقط دعا کنید خدا خودش فرجی بکنه مشکلی که با پول حل نمیشه )
از اونور نگران آینده پسرمم
تو خانواده اینا یه آقایی هست سر کار نمیره و زنش خرجش رو میده
میترسم پسرم اونجوری بشه
من نمیتونم آینده پسرم و عروس آینده مو خراب کنم
نمیتونم ناله یه دختر رو به جون بخرم ،که هر روز بگه خدا پدر و مادرت رو لعنت کنه
نمیتونم تحمل کنم که پسرم کار درست و حسابی نداشته باشه
مگه ما تا کی زنده هستیم که بخوایم خرجش رو بدیم
وقتی درس نمیخونه و جنم شغل آزاد نداره
فقط،چند سال وقت داره تا بتونه کنکور بده
شوهرمم اصلا همکاری نمیکنه
فقط شب امتحان یه خط کش میگیره دستش
دیگه دارم دیوونه میشم
به قول مجید توی سریال قصه های مجید
بابا منم آدمم😭😭😭