من بچه بودم روی انگشت پام زگیل درمیومد اونم بزرگ
یکی از آشنایان روی عدس فکر کنم البته برام دعا خوند سوره حمد و اون عدس ها رو تو یه پارچه بست و یه جایی نزدیک رود خونه چال کرد گفت خودش میافته وقتی عدس ها از بین بره
باورمون نمیشد ولی نفهمیدیم کی از بین رفت زگیل پاهام