سلام.بیاین بخدا اینقدر ناراحتم.دوتا بچه کوچیک دارم بزرگه ۵سالشه.کوچیکه هم یک ونیم عصراها دیونم میکنن بسکه غر میزنن منم کالاسکه برمیدارم گاهی اوقات میبرمشون پیاده روی اینقدر دوس دارن.خلاصه امشب وضو گرفتم تصمیم گرفتم موقع برگشت مسجد برم.
حالا بخدا فکر کنم ۵سالی هست مسجد نرفته بودم.
از کنار مسجد حدودا یک متر با کالاسکه رفتم داخل مسجد.مسجد هم اصلا تمیز نبود همون قسمتی که همه کفش گذاشته بودن خودمم اخرین صف نزدیک در مسجد نشستم با بچه هام.یهو یه خانمه اومد با داد بلند شو برو از مسجد بیرون با این کالاسکه اومدی مسجد رو به نجاست کشیدی اینجا خانه خداست.گفتم باشه مگه خانه خدا نیست پس منم اومدم خونه خودش شما غصه نخور
کت منو گرفته بود وداد میزد برو بیرون
دیگه چند تا خانماباهاش بحث کردن خجالت بکش همین که با دوتا بچه اومده مسجد باید تشویقشم بکنیم واینا
ولی دیگه اینقدر حالم بد شد زنا میگفتن کاری نکرده خب کاریم کرده کالاسکه رو که نمیتونه بذاره تو حیاط بچشو چیکار کنه...
عوضی اینقدر ازش لجم گرفت .
نمیدونم حرم امام رضا دیده باشین یا نه همه راحت با کالاسکه میان تو.