من زندگی پر استرسیو تجربه‌کردم داروی ضد افسردگی استفاده میکنم
شیش ماه باکسی دعوا نکردم از روزی رفتم مدرسه دارم دیونه شدم همکلاسی هام اذیتم میکنن کیفمو پرت میکنن زمین صندلیمو برداشتن
سعی کردم تمام سعیمو میکنم باهاشون خوب باشم نشد
دخترعمم باگوشی من بهشون فحش داده کار منم نبود بعد رفتن به مدیر گفتن که من همچین کاری کردم مدیر از مدرسه اخراجم‌کرد خانوادم صحبت کردن دوباره رام دادن خانوادم دعوام کردن با عمم نزدیک یکساله حرف نزدم بعد کلاسا حضوری شد بهشون گفتم کار من نیست تازه به خاطر کاری که نکردم معذرت خواهی هم کردم ولی هنوز باهام بد رفتار میکنن البته از اون موقع فهمیدن مشکل روانی دارم باهام خوب رفتار کردن ولی دیگه فایده نداره من توانایی دوست بودن با کس ندارم تنها کسی بهم اهمیت میداد رو از دست دادم
اشکال نداره که یباره چ عیبی داره
ولی اگ همیشه حتی حموم نری مام بزنی دیگ بوعرق نمیدی فقط بدون مام عطر نزن ک‌بوش‌بدتر میشه
یه پماد هست اسکش اصن یادم‌نمیاد اونم بزنی زیر بغلت دیگ بونمیده
حالا دیگه گذشته بشینی فک کنی چیزی عوض میشه؟
تو اولین نفری نیستی که بچه ها اذیتت میکنن
یه سریالی که بر اساس داستان واقعی بود همکلاسی هاش باورت میشه؟؟ با اتو موی داغ همه جای بدنشو سوزونده بودن
حالا اون سریالم نه توی مدرسه ما ی کلاس هست ک میشناسم ی بنده خدایی رو خیلی اذیت میکنن بچه هاش اون بدبختم حالا یه درونگرایی واقعیییییی ک نمیتونست از خودش دفاع کنه و..... کلی ادمای دیگ
اشکالی نداره عزیزم تو دیگه شال اهری امسالم تحمل کن تموم میشه همه چی
بعدش ک رفتی دانشگاه سعی کن این دورانو فراموش کنی
بهار البته خانوادم به عمم زنگ زدن گفتن پرناز به خاطر بهار اخراج شد دعوا درست شده
البته اوناهم تلافی در اوردن ولی کار من نیست خودشونم فهمیدن کار من نیست ولی بازم اذیتم میکردن
منو بهار خیلی باهم خوب بودیم تنها کسی بود منو دوست داشت بهم اهمیت میداد زندگی منو دیده می‌فهمه چقدر درد کشیدم بهار هم ازم ناراحته چون برادرش کتکش زده
کسیو ندارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز