امروز اومدم خونه مادرشوهرم زنگ زده میگه بدبخت به خاطر نوه ام اوردیمت بعد سن قانونی پرتت می کنم بیرون بری اواره بشی فکرمی کرد شوهرم سرکاره منم صداشو زدم رو اسپیکر شوهرمم کاملا شنید زنگ زدم پدرشوهرم گفتم باورش نمیشد شوهرم گوشی رو گرفت گفت بابا راست می گه زنگ زد منم شنیدم باز داره میره خونه مامانش گفتم میرم بیایین بیمارستان روز زایمان بچتونو بگیرین پدرشوهرم رفته بود تهران راه افتاده میره خونش