پدرشوهرم فوت شده یه دخترکوچیک داره شوهرم همش میگه اونا چی میشن .میگه داداش کوچیکم سر به هواست اون یکی هم که ایران نیست .داداشاش اون که اینجاست ۱۹ سالشه اون یکی ۲۵ جفتشون درآمد خوب دارن .
ولی مطمئنم اونا از شوهرم عاقل ترن ولی میترسم قراره از این به بعد چی بشه شوهرم چیکار کنه آخه شوهر منم برعکس اونا درآمدش خوب نیست چیزی هم از خودش نداره .با این استرسی که بابت اونا داره میترسم بگه با خانوادش زندگی کنیم که من نمیتونم وقتی شوهرم هیچی نداره خانوادشم تحمل کنم
خب شما قبول نکن، زوری که نمیتونه ببرتت اونجا
استرس و نگرانی شما قابل درک هست ولی نذار خدایی نکرده دلت سیاه بشه
اگر خدایی ناکرده این اتفاق برای خانواده خودت میفتاد دلت میخواست همسرت کنارت باشه
کنار همسرت باش
مادر شوهرت زندس ؟خاهرشوهرت چند سالشع ؟
یعنی فکر میکنی میگه تو یه خونه با خانواده اش زندگی کنید؟بعید میدونم
اگر رفتی دیگه نمیتونی برگردی
از همین الان نرو
مگه مادرشوهرت نیست
اگه گفت بریم بااونازندگی کنیم اصلا قبول نکن قهرکن برو خونه بابات این داره زمینه چینی میکنه برید
مشکل اینه شوهرامون هیچ فداکاری نمیکنن واسمون بعد انتظار دارن ما همش در حال فداکاری و درک کردن و کنار اومدن باشیم
حالا تو یه ساختمون یا تو یه کوچه خوبه اما تو یه خونه رو قبول نکن
مراقب این مقدمه چینی نباشه
سن و سال برادرای شوهرت جوری نیست که نیاز به تر و خشک کردن داشته باشن و جوون بالغن و از اب و گل دراومدن و مطمعنن شوهرت نمیگ با اونا زندگی کنی اما خب احتمالن بیشتر از قبل هواشونو داشته باشع و بخاد جای پدرشونو پر کنع که طبیعیع و باید حق بدی توعم
