خواهرشوهرم واقعأ فهم و ادب نداره

بهرحال مادری که ۹ ماه بچشو تو شکمش نگه داشته شیر داده بزرگ کرده ارزو داشته این روزا بچش کنارش باشه نفرین مادر سخته کل زندگی ادمو کن فیکن میکنه مادر من که نفرین میکنه.

بله حتی روز مادر هم نیومد به مادرش سر بزنه

خب دلیلش چیه ک نمیاد

خودش دوست نداره یا همسرش نمیزاره 

عزیزم من قطع ارتباط نکردم که بخوام بترسم 

همسرم با خانواده اش قطع ارتباط کرده 

بعد شما تصویرت از مادر خیلی آرمانیه عزیزم همه مادرها فرشته نیستن 

مثال میزنم

مادری که بره بالای سر پسرش وقتی خوابه یهو جیغ بزنه 

مادری که برای پسر استاد دانشگاهش مدام ۱۱۰ خبرکنه 

مادری که لیوان با تمام قدرت پرت کنه سمت بچه اش

مادری که اگر تو تب بسوزی آب به مردنت نمیریزه

مادری که همیشه خونه رو با دعواهاش کتک کاری هاش جهنم کنه مادره؟

عزیزم به حدی همسرم تو اون خونه عذاب کشید که سالها رفت مشاور تا یک مقدار از کابوس های شبانه اش کم شد 

هنوز روحش مریضه 

گلم قضاوت نکن خیلی وقت ها شرایط مجبورمیکنه به دوری 

البته همسرم هرگز توهینی نکرد بهشون فقط رفت وگفت دیگه نمیکشم 

راستی اره نفرین گیراس 

من وخیلی زجر دادن وای قبل عروسیم و جهنم کردن 

نمیدونی چه روزگاری برام ساختن 

مادرشون بیماریه شدید روانی داشتن 

من دلم شکست و گفتم سر دخترت بیاد 

خدا جوری براش چید ....

اما متاسفانه ادمیزاد هرگز متوجه نمیشه ازکجا خورده

تقصیر خودشه کلا ماها رو دشمن خودش میدونه درحالیکه کاری باهاش نکردیم هر حرفی هر رفتاری رو منفی برداشت میکنه بشدت کینه ای نچسب و تخسه مجردم بود باهامون نمی جوشید

متاسفم بابت سختیایی که کشیدی اره خب این مدلیشم هست مدل داداش من خوشی زدن زیر دله.

بله برای همین میگم بدون مشخص شدن علت ها هرچی بگیم قضاوته 

عزیزم ان شالله موفق ترین باشی  

بعد توام مث خودشون نزار شوهرت رفت امد کنه 

و مثل برادرم بعد پونزده سال دقیقا شبی که زنش تو چشمای برادرم نگاه کرد گفت کاری میکنم مادرت سالی یبارم تورو نبینه خدا زد تو کاسه ش گندش رو شد دوهفته بعد طلاق و الان پسر خودش حاضره بمیره مادرشو نبینه به هیچ وجه 

تک تک بلاها مسخره ها و تهمت هاش به ترتیب سرش اومد زمین بشدت گرده 

هیچ کس این اجازه نداره زیاد پی اینو نگیر آشتیشون بدی پیش هیچکدوم از اون یکی نگو نزار حرف پیش بیاد دلخوری بیشتر بشه خواست عز خواهرت بگه بحث عوض کن بفهمه مایل نیستی به اون بحث