2794

تبعیض بین همسرم و برادرشوهرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 512 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام من ۳ساله ازدواج کردم اولش شور و ذوق داشتم اما خانواده شوهرم خیلی بی احساس و خودخواهانه باهام برخورد کردن, مثلا مادرشوهرم حتی یه کادوی کوچک برام نگرفت هیچ وقت , وقتهایی که میرفتم خونشون تعارف نمیکرد برای شام یا نهار بمونم,خلاصه منم کم کم سرد شدم و دیگه خیلی تحویلشون نگرفتم, برادرشوهرم که دو سال از شوهرم کوچکتره چند ماه بعد از ما عقد و تازه هم عروسی کرده , جاریم خیلی رودار و چاپلوسه و حسود البته, اما از اونجایی که مادرشوهرم اون پسرشو بیشتر دوست داشت همه کاری برای اون انجام داد, اینکه هزار تومن کمک ما نکرد سی میلیون داد که خونه بخرن و از حقوقش خرج عروسی رو بدهکاری هاشونو داد, من بیشتر ازشون فاصله گرفتم, الانم هفته ای دوبار میان خونش شام و براشون شام میپزه من کنار مادرشوهرم زندگی میکنم و اون جاریم سر کوچه هستش, خیلی ناراحتم و دیگه دلم نمیخواد با شوهرم راجع به این موضوع حرف بزنم, البته شوهر من همه بدهی ها و خرجهای باباشو قبل از عروسیمون داد و برادر شوهرم خودشو کنار کشید, بیشتر از این ناراحتم که  هر وقت کاری داشته باشن شوهرم انجام میده چون خیلی مهربونه ولی اونا هیچ کاری برای ما نکردن و اینا مونده سره دلم, اون برادرشوهرم خیلی زرنگ و کلاشه موقع کار و خرج که باشه خودشو کنار میکشه, فقط زبون بازه جاریمم خیلی زبون داره و بعد یه جورایی میخواد منو از میدون به در کنه و فقط خودش باشه, من باید چطور با اینا رفتار کنم, خیلی دلم از همشون پره . ممنونم


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم

اوایل ازدواج‌تون از خانواده‌ی همسرتون انتظار داشتید که براتون هدیه بگیرن یا بهتون تعارف کنن برای شام یا ناهار. ولی این کارها انجام نشد و شما هم چون انتظارات‌تون برآورده نشد، دیگه زیاد تحویل‌شون نگرفتید و روز به روز بیشتر ازشون فاصله گرفتید. ولی جاری شما صرفا با خوش‌رفتاری و زبان شیرین تونستن جایگاه خوبی رو در خانواده به دست بیارن. اینطور که متوجه شدم قبلا با همسرتون در خصوص این موارد صحبت کردید اما مشکل کماکان به قوت خودش باقی هست. مقایسه‌ی این شرایط، شما رو ناراحت و دل‌آزرده کرده و الان نمی‌دونید باید چطور رفتار کنید.
 

اینطور که از گفته‌های شما متوجه شدم، همسر شما مرد مهربان، توانمند و مسئولیت‌پذیری هستن که نه تنها یک هزار تومنی از خانواده‌شون کمک نگرفتن، بلکه بدهی‌های پدرشون رو هم پرداخت کردن. این نقطه‌ی قوتی در زندگی شما هست که نه تنها نیازمند کمک از جانب دیگران نیستید بلکه توانایی کمک کردن و حمایت کردن رو هم دارید و اصطلاحا از ابتدا روی پای خودتون ایستادید.
 

میخوام ازتون بپرسم تا به حال برای رفع این مشکل چه کار کردین؟ تحویل نگرفتن خانواده‌ی همسرتون و فاصله گرفتن ازشون نه تنها مساله‌ی شما رو حل نکرده، بلکه باعث شده احساس بدی پیدا کنید. این رو میشه از کلماتی که در توصیف‌شون به کار بردید متوجه شد. با خودتون فکر کنید اگر انقدر ازشون خشمگین نبودین، در صورتی که می‌خواستید برای بهبود رابطه‌تون کاری انجام بدید چه کار می‌کردید؟ فرض کنید یک دوست میاد با شما مشورت کنه و شرایط مشابهی رو که توضیح دادین براتون تعریف می‌کنه. چه راهکارهایی به ذهن‌تون می‌رسه که به دوست‌تون پیشنهاد بدین؟ به عنوان یک راهنمایی می‌تونم این نکته رو بهتون یادآوری کنم که گاهی اوقات، ما بدون صرف وقت و هزینه‌ی زیاد، صرفا با ایجاد تغییراتی در رفتار خودمون می‌تونیم بر دیگران تاثیرگذار باشیم. می‌تونیم باعث بشیم دیگران درباره‌ی ما به شکل متفاوتی فکر کنن. نسبت به ما احساس متفاوتی داشته باشن. و طبیعتا رفتار متفاوتی رو ازشون شاهد خواهیم بود.

با آرزوی شادی روزافزون برای شما

تجربه شما

login captcha

ممنونم خیلی, متشکرم

خیلی ممنونم از راهنماییتون ولی اینقدر ازشون ناراحتم که نمیتونم رابطه ام رو باهاشون خوب کنم آخه ما خیلی ضرر کردیم بابت خودخواهی هاشون ولی اونها نه تنها سپاس گزار نبودن بلکه متوقع تر هم شدند. الان هم شوهرم جدی نمیگیره این بحث ها رو و میگه سعی کن به کارهاشون فکر نکنی, نمیدونم بیشتر این آزارم میده که فکر میکنن من بدم و فکر نمیکنن که خودشون باعث سردی من نسبت به خودشون شدن.

@ثناوبهار

سلام. دوست عزیزم، اگر فکر می‌کنید که در گذشته، عملکرد شما نسبت به خانواده‌ی همسرتون درست نبوده، کاری که می‌تونید الان انجام بدید این هست که با مرور گذشته، خودتون رو بیش از پیش ناراحت نکنید. بلکه از گذشته درس بگیرید و در آینده، رفتار مناسب‌تری رو جایگزین کنید. مثلا اگر فکر می‌کنید در گذشته از نظر مالی، متضرر شدید می‌تونید با همکاری و توافق همسرتون، دیگه اون اشتباهات رو در ارتباط با سایر افراد تکرار نکنید. مساله‌ی دیگه این هست که خانواده‌ی همسرتون به شما نگفتن که در مورد شما چه فکری می‌کنن. اینکه فکر می‌کنن شما بد هستید، گفته‌ی اونها نیست. فکر خودتون هست. شما دارید با این فکر، حس بدی در خودتون ایجاد می‌کنید. و این حس بد باعث میشه نسبت بهشون سردتر بشید و نتونید روی بهبود رابطه‌تون کار بکنید. این موردی هست که در روابط خیلی از ما اتفاق میفته و فقط شما نیستید که الان دچارش شدید. به خودتون فرصت بیشتری بدید و هر وقت آرامش بیشتری پیدا کردین، درباره‌ش تصمیم بگیرید که میخواین رفتار قبلی رو ادامه بدید یا دوست دارید رابطه‌ی گرم‌تری رو با خانواده‌ی همسرتون تجربه کنید. و اینکه عزیزم، اگر فکری شما رو آزار میده، لطفا حواس‌تون باشه که در طول روز مدام برای خودتون مرورش نکنید. چرا که این کار، جز بدتر کردن حس و حال روحی و جسمی شما و تاثیر منفی روی روابط‌تون با دیگران، هرگز نتیجه‌ی مطلوبی نخواهد داشت. می‌تونید در طول هفته ساعاتی رو به ورزش، مدیتیشن، مطالعه، پیاده‌روی و ... اختصاص بدید تا اغلب تمرکزتون روی یک مساله باقی نمونه. شاد باشید

پرسش ها و پاسخ های مشابه

اختلاف با برادرشوهر

پاسخ سلام و وقت بخیر اینکه شما بخوایین همسرتون از برادرش جدا بشه قطعا امکان پذیر نخواهد بود و منجر به دعوا میشه همین طور که خودتون فرمودین .به جای اینکه تمرکزتون رو بگذارید روی اینکه ایشون دخالت نکنه یا ه...

ارتباط با برادرشوهر

پاسخ سلام دوست گرامی به سن برادر شوهرتان و اینکه متاهل هستمد یا مجرد اشاره نکردید هرچه سریعتر خودتان را از این رابطه سمی بیرون بیاورید و جدی و قاطع با ایشان برخورد کنید . برادر همسرتان با خودکشی و گریه شما...

مقایسه خود با برادرشوهر و جاری

پاسخ سلام همراه عزيز✋🏻ممنون از اينكه ما را انتخاب كردیحسادت هم يكی از احساسات انسانی است (شايعترين هيجانات انسانی كه مستقيما با روابط بين افراد مربوط ميشود) يک خشم درونی حسادت از بدو تاريخ همراه انسان ه...

زندگی مشترک و هم خونه بودن با برادرشوهر

پاسخ سلام دوست عزيز صراحتاً بايد بگم كه شما بايد درابتداي زندگيتون به اين مساله ميپرداختيد وبراش راه حلي پيدا ميكرديد متاسفانه الان بعد ازگذشت چند سال دوراه بيشتر پيش رونداريد يكي اينكه شرايط موجود روقبول...