2794

دخالتهای مادرشوهر و بی تفاوتی همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 182 بازدید

سلام. سه سال و نيمه پيش در 17 سالگی به صورت سنتی ازدواج کردم شوهرم شش سال ازم بزرگتره و وقتی ازدواج کردم ديدم شوهرم از زندگی مشترک و زناشويی و محبت به زن و کلا زن هيچی بلد نيست و کاملا تحت امر مادرش بود مادرش هم خانوم جلسه ای خشک مذهب درس دين ميده ولی با حسادتاش زندگيمو نابود کرد از زمانی که عقد کرديم شوهرم از مادرش جرات نميکرد کنارم بشينه تا سرکوچه منو نميبرد حتی به شوهرم ميگفت به زنت نگو جان پرو ميشه من هشت ماه اول زندگيم توی خونه مادرشوهر زندگی کردم همه حرمت هامون ريخت مادرشوهرم ميخواست ثابت کنه به شوهرم که انتخابت غلطه و الان نميتونم همه کارهای مادرشوهرمو بگم چون نميگنجه ازش متنفر شدم چون زندگيمونو سرد کرد و من از زندگيم هيچی نفهميدم شوهرمم خيلی سرده هميشه ميخواست بياد خونه کلی واسش آرايش ميکردمو لباسهای خوب ميپوشيدم ولی حتی يه بار ازم تعريف نکرد مياد خونه لباساشو پرت ميکنه وسط خونه و ميگه خستم غذاتو بيار بعدم توی گوشيو سريع ميخوابه انگار من وجود ندارم و يه ساله ديگه توی خونه واسش آرايش نميکنم منم مثل خودش سرد کرده هيچ جذابيتی نداره توی شهر غريب هميشه توی خونه تنهام و هيچ دلخوشی ندارم هيچ پشت و پناهی ندارم دلم از مادرشوهرم خون شده. يعنی اين زندگی از پايه خرابه درست ميشه؟ جوانيم داره هدر ميره يه بار رفتيم مشاوره يکم خوب شد دوباره مثل قبل شد باز يعنی بريم مشاوره من چيکار کنم؟ 


اطلاعات تکمیلی

سن 20 جنسیت زن شغل خونه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور ازدواج

سلام دوست عزیز
آیا این مشکلات از ابتدا وجود داشت؟ دلیل مخالفت مادر شوهرتون با ازدواج شما چه بوده که عنوان کردید میخواد ثابت کنه به همسرتون که انتخابش اشتباه بوده؟ دلیل دخالت های مادرشوهرتون چی هستش؟ و واکنش شما و همسرتون به این دخالت ها چطور بوده؟
شاید همسر شما از نظر تمایز و عدم وابستگی به خانواده به اندازه کافی رشد نکرده باشند و همچنین  بلوغ و پختگی روانی لازم برای ازدواج رو کسب نکرده باشند. و شاید خود شما هم درگیر این مشکلات باشید. زوجین باید بدونند که بعد از ازدواج الویت اول همسر آن هاست و خانواده ها در درجه بعدی قرار دارند. بدین معنی که باید با ایجاد حد و مرز و حریم برای زندگی خصوصی خود از دخالت بی مورد خانواده ها جلوگیری کنند. به نظر میرسه که هر دوی شما از ابتدا این حریم هارو مشخص نکردید و نقش همسری را به خوبی مدیریت نکرده اید.
شما علت سرد شدن رابطتون رو دخالت های مادرشوهرتون میدونید ولی قطعا هم شما و هم همسرتان صفات معیوبی داشتید که در صدد رفع اونا برنیومدید.
توصیه می کنم تمرکزتون رو از روی رفتار مادرشوهرتون و رابطه ی او با همسرتون بردارید و روی بهبود کیفیت رابطه ی خود و همسرتون تمرکز کنید. برای مدتی تصور کنید که فقط شما و همسرتان هستید و مادر شوهری وجود نداره. اجازه بدید حساسیت پیش اومده کمرنگ بشه و شرایطی رو فراهم کنید که همسرتون کنار شما احساس آرامش و امنیت کنه. در فضایی آرام در مورد نیازها و خواسته هاتون با همسرتون صحبت کنید و نیازها و خواسته های او را نیز بشنوید. از احساستان برای هم بگویید و در مورد حد و مرزها با یکدیگر صحبت کنید و برای تعیین آن ها به توافق برسید و آن ها را عملی کنید. مطمئنا این تغییر روش نیازمند صبر و شکیبایی ست. راهکارهایی که مشاور بهتون داده بود مجددا اجرا کنید و به یک زوج درمانگر مراجعه کنید و بدانید که اگر بخواهید میتوانید با صبوری و راهکارهای مناسب بر مشکلات فائق بیایید.
موفق باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

دخالتهاى خواهرشوهر

پاسخ با سلام خوب وقتی همسر شما به سفارش خواهرشون و با معرفی ایشان با شما آشنا می شود می توان به این موضوع پی برد که این ارتباط، ارتباط نزدیکی است. از طرفی به نظر می رسد شما مدت زمان کافی برای شناخت ایشان ص...

دخالتهای مادر شوهرم در زندگی من

پاسخ سلام دوست عزیز مثال هایی که از رابطه خود با مادرشوهرتان مطرح کردید نشان میدهد شما حساسیت زیادی در تحلیل رفتار خانواده همسر و مقایسه کردن دارید . این ذهنیت با وجود پیش فرض هایی که در شناخت شما وجود دا...

دخالتهای زیاد مادرشوهر

پاسخ سلام دوست و همراه گرامی شرایط سختی دارید و نگران زندگیتون هستید و نیاز به استقلال در رابطه شما نادیده گرفته میشه و هیچ حریم و مرزی در رابطه شما وجود نداره و چون وابستگی مالی به خانواده همسر وجود داره ...

دخالتهای مادرشوهر و پدرشوهر

پاسخ سلام دوست خوبمهمه مادر ها و پدر ها خودشون رو در مورد زندگی فرزندانشون مسئول میدونن و در نتیجه به خودشان اجازه دخالت در تمام امور زندگی عروس ها و دامادها میدنرفتار شما باید در این زمینه خنثی در عین حال...