2794

سلام.مشکل اینه که همیشه حس میکنم برای شوهرم کافی نیستم من از اول برخلاف ظاهر مغرورم درونی خسته  ضعف اعتماد بنفس داشتم با وحود تعاریف همه از ظاهرم و خواستگارای زیاد اما باز گوشه گیربودم و حس میکردم خوب نیستم و این حس رو درخودم پنهان کردم و همیشه یه روی قوی ازخودم به همه نشون دادم.حالا بعد ازدواجم شوهرم همیشه توی بحثهای کوچیک و بزرگ من رو خورد میکنه.نمیدونم اون این حس ضعف درونیم رو حس کرده یا نه. ازاول عقدمون که هم عروسم با من راجع به رابطه دوستانه و بی منظور همسرم وخواهرش برام تعریف کرد همیشه حس بدی داشتم.بعضی رفتارای صمیمانه ای که از اون میدیدم با خواهرهم عروسم که البته هر پنج شش ماه ی بار هم رو  میدیدیم من به شدت حالم میگرفت وکلی برای خودم خیالبافی میکردم وازبی تجربگیم این قضیه رو به همسرم گفتم و بهش گفتم که حس میکنم تو به اون علاقه داری و من این رو توی یک نامه بهش گفتم.تاالان هردرگیری که میشه اون این قضیه رو میزنه تو سرم و بهم میگه که دیگه بهم اعتماد نداره و به خودش اجازه میده هرتوهیتی بهم بکنه و مرتب بهم میگه به خودت نمیرسی باتوجه به اینکه من باخانوادش تو یک خونه مشترک و من تنها تو یه اتاق با دو تا بچه زندگی میکنم.نمیدونم چطور رفتارکنم من آدم قوی نیستم سریع میرم سمت شوهرم حتی اگه اون مقصرباشه بد عادتش کردم واقعا. واقعا حس میکنم چشش رو پر نکردم.میدونم  الان میگید خب چشش رو پر کن.اما شرایط زندگیمو گفتم.واون به خاطر شرایط سخت کاری و بالا بودن زمان کاریش خیلیی کم باهمیم باوحوداینکه من تمام تلاشم رو میکنم باهم وقت بگذرونیم اماخیلی کم پیش میاد.منم بهم فشاره از نوزده سالگی ازدواج کردم واین شش ساله همه چی تو دلم مونده همه سختیها و محرومیتها روتحمل کردم اما اون مرتب سرزنشم میکنه مرتب بهم تیکه لیاقت هیچی ندارممیگه

 میگه این همه زن رنگارنگ تو خیابون نمیترسی منحرف شم.میدونه نسبت به این حرفها حساسم میدونه دلم میشکنه همیشه ایناروتکرارمیکنه.نمیدونم چیکار کنم که همه چی رو عوض کنم و بهش بگم من یه دختر قوی هستم که حق نداره هرچی از دهنش دربیاد بهم بگه.اینم بگم که برعکس من اون فوق العاده مغروره و لجبازه .اگه تصمیم بگیره قهرکنه تحت هیچ شرایطی تامدتی کوتاه نمیاد ومن ازدلتنگی مجبورمیشم برم سمتش شده حتی با خواهش و با یه دل شکسته اینم بخاطر عقده بی محبتیه که خانواده هامون تو دلامون گذاشتن.نمیدونم چیکارکنم.خیلی خستم دلم میخواد هم فکر خودم هم فکر شوهرم راجع بهم عوض بشه ولی نمیدونم چطور...

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
عزت نفس و اعتماد به نفس مثل خيلی از مؤلفه های روانی ما انسان ها در دوران کودکی پايه گذاری می شوند. همانطور که خودتان هم به درستی اشاره کرديد، اگر چه ممکن است همسرتان در رابطه اش با شما تندی ها و بدرفتاری هايی داشته باشد، اما چون شما حساسيت زيادی روی رفتار ديگران داريد، هر گونه رفتار ناخوشايند نسبت به خودتان را چند برابر بدتر و وحشتناک تر از آنچه واقعاً هست، ادراک می کنيد.
آنچه درباره اعتماد به نفس کم از خودتان گفتيد، مطالبی کلی اند. ضعف اعتماد به نفس در آدم ها به يک شکل و با يک منشأ يکسان نيست. در اين زمينه لازم است مشاوره های حرفه ای گرفته شود. توصيه می کنم برای اين کار حتماً اقدام کنيد. در عين حال، چون زير بنای اعتماد به نفس، «عزت نفس» است، خوب است که درباره اين مفهوم، مطالعه کنيد. کتاب های خوب و علمی زيادی درباره عزت نفس وجود دارد. مثلاً کتاب "عزت نفس در 10 گام" چاپ انتشارات دانژه را می توانيد تهيه و مطالعه بفرماييد.
و از چند چيز مطمئن باشيد:
1. مشکلات ما آدم ها در حد و وزن و قد و قواره خودمان هستند، نه بزرگتر از ما.
2. مشکلات ما فقط با تفکر صحيح، تصميم گيری به جا، کمک گرفتن درست از ديگران و از همه مهم تر عمل کردن در جهت حل آنها، برطرف می شوند.
3. هرگز هيچ مشکلی به خودی خود و معجزه آسا حل نمی شود. خداوند بزرگ هم زمانی درهای بسته پيش روی ما را باز می کند که عزم و اراده ما را برای باز کردن آنها ببيند.
4. دنيا جای انسان های زنده است. زنده، انسانی است که پوياست. يعنی فکر می کند، احساس می کند، تصميم می گيرد و عمل می کند. ممکن است عملش اشتباه باشد. ايرادی ندارد؛ ياد می گيرد و دوباره بهتر عمل می کند.

به خودتان بياييد.
لباس آدم های بدبخت و شکست خورده را از تن درآوريد و لباس زندگی بپوشيد.
هيچکس به جز خودتان نمی تواند به شما کمکی بکند.

منتظر شنيدن خبر اقدامات مثبت و اميدبخش بعدی تان هستم.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

اعتماد بنفس

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز ابتدا لازم هست بدانیم چند وقت هست که دست از انجام هر کاری کشیده اید؟ احساس بی میلی دارید؟ اعتماد به نفس تان پایین آمده؟ تا قبل از این وضعیت اعتماد به نفس تان چطور بوده است؟ آیا تا ب...

ترس کمبود اعتماد بنفس

پاسخ سلام دوست عزيز چه زماني اين موضوع شروع شده و چه عاملي باعث شروعش شده بايد اينها را پيدا كنيد قطعا اين موارد بايد بررسي بشه كه كجاهاي زندگي اين ترس ها و اين نگراني هارا تجربه كرديد حتما از يك مشاور ...

اعتماد بنفس

پاسخ سلام دوست عزيز اينكه شما پرستار هستيد و عنوان ميكنيد نميشه كمي بي انصافي درباره خودتونه همه ادم ها ممكنه خطا كنن و كارهارا درست پيش نبرند اصلا جزيي از رشد شكست خوردن هست و دليل بر ترسيدن و عقب كشيدن...

عدم اعتماد بنفس

پاسخ سلام و درود سوال: عزیزم باتوجه به اینکه بیان کردید قبل از ازدواج برنامه ای در زندگی داشتید و احساس میکردید اعتماد به نفستون بالاتربوده به چه علت فکر میکنید الان اون حس رو ندارید و بی انگیزه هستید ایا ...