2794

اختلاف با دوست قديمی

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 68 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام ببخشيد طولانيه سوالم سعی ميكنم خلاصه كنم. چند تا دوست يازده سال بيشتره با هم هستیم. تا حالا دلخوری بینمون نبوده. خوابگاه بودیم و‌ شب و روز کنار هم .هیچ مشکلی نداشتیم. ولی مشکل زمانی شد که پدرشوهر دوستم‌ مریض شدند دو سال تقریبا درگیر بيماری بودن و داییشون هم بودند. احوال پرسی میکردیم گاهی خودش میومد میگفت از حالش و ما همدردی میکردیم. کلا خیلی اهل چت بازی نیستیم همگی ولی خب من مرتب جویای حال همشون بودم. ایشونم یه مدت کلا حرفی نمیزد جواب سلامم نمیداد . یکی دیگه از بچه ها گفت حال داییش خوب نیست. من گفتم خب این که جدید نیست ایشالا بهتر میشه. بعد عکس پروفایلش رو ديدم داییشه فکر کردم فوت شدند ولی جرات نکردم بپرسم گفتم یه بار زنده باشه و بگه منتظر مرگش هستید خدا نکنه و فلان. غیر مستقیم پرسیدم تا خودش بگه اگر چیزی شده. گفتم پروفایلت کیه. توی خصوصی پرید بهم تو یه حالی از داییم نپرسیدی میبینی من کم میام و برای فوضولی از عکس میای. من هنگ‌ کردم بهشم توضیح دادم که واقعا توقع بیجایی هست که تو توقع داری من حواسم به حال دایی و تمام خانوادت باشه البته قبلش توضیح اینکه فکر نمیکردم وضعیتش وخیم باشه دادم و.. خیلی ناراحتم کرد . آخرشم گفت خدا رو شکر این روزها برای همه هست. من با وجود دلخوری دیگه بعدش مرتب پیگیر شدم به بقيه هم گفتم ازمون‌ ناراحته . تا بعد چند وقت ایشون فوت شدند. بازم مرتب زنگ و احوال پرسی و.... خب منم مشکل زیاد داشتم ولی بیان نمیکردم. چون به نظرم لازم نبود دوستامو ناراحت کنم. يه مدت بعد من دچار مشکل شده بودم. توی گروهمون‌ گفتم. خیلی حالم بد بود . ولی اصلا به روی خودش نیاورد . چون  منو  به خاطر توقع بيجا اذیت کرد بهش گفت یه حالی میپرسیدی بعد یک ماه .
ولی انقدر عصبانی شد که نمیدونستم و من عزادارم. گفتم از چهلم گذشته .گفت نمیدونستم گفتم چیزی که مخفی نبود کل دنیا فهمیدن تو یه زنگ نه یه پیام میدادی بازم کلی بحث کرد و گفت حوصله ندارم و میخوای بری برو. ولی من الان مشکلم اینه ایشون خیلی یک دنده هست و توی جمعمون الان دلخوریه‌. همه حق رو‌ به من میدن. ولی میترسم هر چی جلوتر بریم کینه بیشتر بشه و کلا رابطمون از ببن بره چون ایشون قبول نداره و حاضر نیست پیش قدم بشه من گفتم اگر حتی یه سلام میکرد من پیش قدم میشدم. وقتی میبینم رفتارش رو ناخواسته حس بدی بهم دست داده که اصلا نمیخوام این حسو. میگم خودم پیام بدم و تمومش کنم .از یه طرف میگم من بزرگترم و مقصر اصلی اونه. ميگم پيام بدم بعدا باز خودشو محق بدونه، بهشم گفتم ازت ناراحت نيستم فقط ميخوام بدونی توقع اون روزت و حرفهات درست نبود، اگرچه هم اون روزم قبول نميكرد توقع بيجاست نميدونم چه برخوردی كنم، شايد درست نباشه حرفم ولی احساسم اينه خيلی خودش رو برتر ميدونه و پر روتر ميشه 


اطلاعات تکمیلی

سن 37 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام
با عرض تبریک سال نو

سوال شما به یکی از کارشناس ها و همکاران ما  با تاکید خود شما ارجاع داده شده بود که ضمن عذر خواهی بابت این که پاسخ شما دیر شد بنده در خدمتتون هستم.
روال کار کلینیک این هست که بصورت معمول ما نهایت تا 72 ساعت پاسخ می دهیم اما ایام قبل از تعطیلات و خود تعطیلات باعث شده تعداد معدودی از سوالات بی پاسخ بمونه برخی کارشناس ها درگیر فعالیت های خانواده شدند اگر چه این توجیح مناسبی برای پاسخ ندادن نیست فقط صرفا جهت اطلاع از دیر کرد عرض کردم.
خدا رو شکر مساله شما خیلی مساله حاد و اورژانسی نیست.اما همه سوالات از منظر ما مهم و در جایگاه خودشون با اهمیت هستند.
باید بگم دو نکته در فرمایش های شما ایجاد سوال میکنه که از شما دعوت می کنم بیشتر بهش توجه کنید . امیدوارم این توجه شما باعث ایجاد یک آگاهی در نگاه شما به روابط بشه که از این به بعد در روابط مشابه این مشکل براتون پیش نیاد.
سوال اول این که : وقتی شما در این گروه و یا هر جای دیگه از سمت طرف مقابل بی توجهی می بینید و باز هم پرس و جو می کنید و احوال پرسی می کنید چرا باز ادامه می دید؟ خیلی وقتها ما یا نباید دیگه از دیگران احوال پرسی کنیم و اگر این کار رو می کنیم به دنبال نتایج خاصی نباشیم و حتی اگر فرد مقابل پاسخ درستی به ابراز توجه ما نداشت نباید ناراحت بشیم اگر قراره ناراحت بشیم اصلا نباید بپرسیم و توجه کنیم.
سوال دوم این که رفتار این فرد در اون شرایط ممکن است بخاطر تجربه سوگ که داشته تند باشه اما سوال اینه که فکر نمی کنید خود ما هستیم که توقع ها رو بالا می بریم؟ وقتی همیشه ما احوال پرسی میکنیم رسیدگی می کنیم جویای حال می شیم یک زمانی می رسه که توقع ها رو بالا می بریم .
نکته آخر این که حالا به این درجه و مرحله رسیدیم ایشان رفتار درستی نداشتن به نظر شما چرا باید اینقدر حساس باشید که حتما این ارتباط شکل بگیره و یا بصورت واضح قطع بشه یا سوء تفاهم از بین بره؟
به این تاکید خودتون روی این موضوع توجه کنید لطفا.
ما در ارتباط با دیگران حد و مرز هایی داریم.
نکته بسیار مهم این است که ما باید از خودمان به عنوان یک فرد مستقل مراقبت کنیم. اعتماد بنفس و اعتبار اجتماعی ما در برخورد با دیگران بسیار مهم است. این که ما تلاش کنیم ارتباط ها رو حفظ کنیم عالی است. اما این که دیگران به ما در برابر توجه ما بی توجهی کنند و ما تلاش کنیم ارتباط رو اصلاح کنیم ولی از طرف مقابل رفتار بدی می بینیم باید به تمامیت شخصیت خودمان احترام بذاریم و اجازه بدهیم دیگران هم تجربه کنند و اونها به سمت ما بیان اگر هم نیامدند هیچ اشکالی ندارد باعث می شود حداقل ما احساس بدی نداشته باشیم.
لطفا روی این موارد بیشتر تمرکز کنید اگر جایی از گفتگو بنده به دلیل ارتباط نوشتاری بین خودمان متوجه منظور شما نشدم خیلی خوشحال میشم که بیشتر برام توضیح بدید تا در موردش صحبت کنیم.
شاد و پیروز باشید.

تجربه شما

login captcha

جناب کارشناس، این توصیه شما در مورد افراد نزدیکتر مثل برادر هم صدق میکنه یا خیر؟ والا همش من پیشقدم شدم، خسته و غمگینم، علت بی توجهی هاشون هم نمیدونم چیه، دلمم نمیاد بپرسم و براش مشغله ذهنی ایجاد کنم چون خیلی دوستش دارم، نمیدونم چه کنم

پرسش ها و پاسخ های مشابه

مشکل داشتن با دوست قدیمی

پاسخ سلام اصلا نگران نباشید. خداوند به اندازه‌ی توان انسان‌ها تکلیف می‌خواهد نه بیشتر. وقتی نمی‌توانید، ناراحتیِ ایشان بی‌مورد است. به فکر بجا آوردنِ حق همسر و فرزندتان باشید و به خودتان فشار و استرس وارد...

سرکلاژ قدیمی

پاسخ با سلام اكر باز نكرديد قبلا نيازي به تجديد نيست ولي درهر حال تحت نظر متخصص پره ناتولوژي باشيد

فراموش نکردن عشق قدیمی

پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻ممنون از اينكه ما را انتخاب كرديد عشق حالت هيجانی نيرومندی است و اگر كامياب نشود و معشوق به دست نيايد يكی از غم انگيزترين تجربه های زندگی خواهد شد . دوست عزيز شما را درک ميكنم شرايط...

فراموش کردن عشق قدیمی

پاسخ سلام عزیزم. روزهای سختی رو گذروندی. فراموش کردن عشق در اون سنین بسیار برات دردناک بوده. ولی خوشحالم که تونستی فرد مناسبی رو پیدا کنی و به خوبی اون دوران رو پشت سر بگذاری. قطعا پسرخاله رو فراموش نکردی ...