سلام خسته نباشید
تمام دوران بچگیم رو عاشق پسر خاله ام بودم عشقم واقعا پاک بود چون در دورانی شکل گرفت که اصلا هیجانات و غرایز نوجوانی نقشی نداشت
۱۴ ساله شدم قد کشیدم خوشگل شدم و چشمش منو گرفت میدونم دوستم نداشت فقط دنبال یه دختر پاک میگشت..۱۲سال اختلاف سنی داشتیم اومد و بهم گفت که دوستم داره منم داشتم بهترین دوران زندگیم رو میگذروندم آنقدر خوشحال بودم که حد نداشت این ماجرا ادامه پیدا کرد تا ۱۶ سالگی توی این مدت حتی دستشم بهم نخورد فقط با پیام باهم ارتباط داشتیم واقعا دیوانش شده بودم نمیتونستم یه لحظه به نبودش فکر کنم ...
یه روز گوشیش اتفاقی دست پدرش میفته و مطلع میشه سخت مخالفت میکنه و حالش بد میشه اون هم وقتی دید پدرش هیج جوره راضی نمیشه پاپس کشید و گفت مثل خواهرمی برام😏 خلاصش کنم خیلی بهم سخت گذشت افسردگی گرفته بودم حتی میخواستم خودکشی کنم فکر میکردم هرکسی با یه پسر حرف زده باشه نجس هست ! کلا اعتقادات خاصی داشتم با اینکه دستش بهم نخورده بود فکر میکردم ناپاکم ...با دختر عموش بلافاصله نامزد کرد و دنیا رو سرم آوار شد خیلی دوران سختی رو گذروندم
تا اینکه سال قبل یکم باهاش کنار اومدم و با یکی از خواستگارام نامزد کردیم ازش خوشم اومد و کم کم به جایی رسیدم که واقعا دوستش دارم جریان پسر خاله ام رو هم بهش گفتم و راحت قبولش کرد خیلی دوستش دارم و واقعا از همه لحاظ مرد کاملی هست ...تقریبا ماجرای قبل داشت فراموشم میشد
پسرخالم بعد چند وقت با دختره بهم زد خانوادش رفت فرانسه و دیگه ندیدمش
شنیدم میخوان برگردند دوباره از این میترسم که نتونم باهاش چشم تو چشم بشم میترسم ببینمش و بفهمم بازهم دوستش دارم نمیدونم چیکار کنم
دلم نمیخواد متاهل باشم و فکرم جای دیگه باشه در اون صورت اگه بمیرم راحت ترم .چیکار کنم ؟
قبلا ساعتها مینشستم با عکسش حرف میزدم و با دیدن عکسشم خوش بودم ولی بعد نامزدیم همه عکساشو سوزوندم حالا هم که گاهی عکس هاش رو جاهای مختلف میبینم هیچ حسی بهم دست نمیده ...
به نظرتون دوستش دارم هنوز؟ میشه یه راه حل بدید از این فکرهای بیخود خلاص شم ؟ خسته شدم
اطلاعات تکمیلی
سن۱۹جنسیتزنشغلبیکاررروضعیت تاهلمتاهلسلام عزیزم. روزهای سختی رو گذروندی. فراموش کردن عشق در اون سنین بسیار برات دردناک بوده. ولی خوشحالم که تونستی فرد مناسبی رو پیدا کنی و به خوبی اون دوران رو پشت سر بگذاری. قطعا پسرخاله رو فراموش نکردی و دیدن دوباره برات بی هیجان نخواهد بود. ولی امروز آنقدر در اثر اون دوران سخت، پخته و رشد یافته شدی که بتونی بین همسرت و فردی که تو رو به راحتی به خاطر پدرش کنار گذاشت و حتی به سرعت ازدواج هم کرد تمایز قائل شوید. سوختن در آتش اون عشق بهت یاد داد به کسی دل بدی که تو رو با دردها و رنجهات بخواد و برای آرامش تو بهت نزدیک بشه نه اینکه به راحتی در اوج هیجانات نوجوانی ( در شرایط سنی ۱۲ سال بزرگتر از شما) رهات کنه و توجهی به بذر عشقی که در وجودت کاشته نداشته باشه. همین ازدواج غلط و سریع پسرخاله و بعد هم جدایی، نشان از عدم قابلیت تصمیم گیری صحیح و بالغانه این فرد هست و لازمه فراموش نکنی که این جدایی دردناک بسیار بهتر از زندگی با یک فرد احساساتی و ناتوان از تصمیم گیری صحیح هست. با افتخار کنار مردی که تو رو برای خودت خواست بایست و ایشون رو به دیگران معرفی کن و البته حتی المقدور از اختلاف و ارتباط با اون خانواده پرهیز کن. در نهایت اگر با مشکل مواجه شدی به روانشناس مراجعه کن.
پاسخ سلام اصلا نگران نباشید. خداوند به اندازهی توان انسانها تکلیف میخواهد نه بیشتر. وقتی نمیتوانید، ناراحتیِ ایشان بیمورد است. به فکر بجا آوردنِ حق همسر و فرزندتان باشید و به خودتان فشار و استرس وارد...
پاسخ با سلام اكر باز نكرديد قبلا نيازي به تجديد نيست ولي درهر حال تحت نظر متخصص پره ناتولوژي باشيد
پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻ممنون از اينكه ما را انتخاب كرديد عشق حالت هيجانی نيرومندی است و اگر كامياب نشود و معشوق به دست نيايد يكی از غم انگيزترين تجربه های زندگی خواهد شد . دوست عزيز شما را درک ميكنم شرايط...
پاسخ سلام دوست عزیزبا دقت نوشته های شما را خواندم، هیچ فرد سومی جز شما نمیتواند برایتان تصمیم بگیرد به این رابطه ادامه دهید یا خیر؟شما مهم هستید و تصمیمی که می تواند به شما برای آرامش تان بگیرید.روزهای سخت...
عزیزم شغلت رو اشتباه نوشتیتو خانه داری و خانه داری شریف ترین شغله..یا علی پایدار باشی