سلام خسته نباشید احساسات عجیبی ذهنم رو آزار میدند که ترجیح دادم به طور خلاصه بنویسم تا اینکه توضیح بدم
1 تنفر بی دلیل یا به خاطر موضوع ساده از اکثر ادم ها
2 احساس نارضایتی و تنفر از شخصیت خود
3 احساس تنفر نسبت به گذشته و کارهای که انجام گرفته
4 احساس غم
5 احساس وابستگی شدید به همسر و مادر و پدر جوری که نامزدم دوست دارم فقط با من حرف بزنه و حتی تو دانشگاه یا در جمع با بقیه حرف بزنه و من تنها بمونم دلم میگیره
6 احساس تنهایی در جمع و نیاز به یک دوست و در عین حال تنفر از دوستان
7 در لحظه با دوستان صمیمی و خوشحال بعد از جدایی از انها احساس تنفر و رنجش از انها
8 احساس بیهوده بودن
9 احساس سادگی و زود باور بودن نسبت به خود
10 دوست دارم شخصیتم تغییر کند
11 یک باره احساس غم و خفگی بهم دست میده
سابقه افسردگی داشتم سه ماهه و تحت نظر دکتر روانپزشک
آیا ممکنه افسردگیم دوباره برگرده؟ خیلی از احساساتم با علایم افسردگی جور نیستند لطفا راهنماییم کنید
اطلاعات تکمیلی
سن20جنسیتزنشغلدانشجووضعیت تاهل متاهلبا این مادر و احساسات خودم چه کنم؟
پاسخ سلام دوست عزیز متوجه احساس شما و عمق ناراحتیتان هستم همانطور که اشاره کردید مادر شما بخاطر جدایی و شکستی که در زندگی داشته اند دچار اسیب روحی شده اند و نمیتوانند منبع عاطفی خوبی برای شما باشند .شاید خ...
بی محبتی و احساساتی نبودن همسر
پاسخ سلام خدمت شما دوست گرامی تفاوت شما وهمسرتون در نیازها وویژگیهای شخصیت بارز ومشخص هست مثلا شما نیاز به عشق ومحبت بالایی دارید در صورتی که همسرتون این نیاز شون در حد پایین تری قرار دارد .از نظرصفات شخصی...
بی ثباتی احساساتم نسبت به همسرم
پاسخ با سلام خدمت شما دوست عزیز با توجه به مواردی که ذکر کردید لازم هست که علت سندرم بی ثباتی عاطفی در شما بررسی بشه تا تشخیص نهایی و درمان بر اساس تشخیص درست صورت بگیره و نیاز است که به روانشناس رجوع بشه...
بی اعتنایی نسبت به خواسته و احساسات همسر
پاسخ سلام دوست عزیز ممنونم از اینکه ما رو انتخاب کردید. دوست عزیز عنوان نکردید که همسرتان چند سالشونه و فرزند ارشد خانواده هستند یا خیر؟ و اینکه شما از قبل می دونستید که همسر شما مسئولیت خانواده خودش را ب...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید