سلام. دو ماه از زایمانم میگذره ولی هر روز بدتر میشم نیاز دارم با یکی حرف بزنم ولی با توجه به اخلاقی که دارم کلا اهل درد و دل نیستم با همسرم صحبت کردم احساس میکنم از حجم نارضایتی و گله های من خسته شده ولی خیلی صبوری میکنه ، میترسم شوهرمو خسته کنم و ازم دلسرد بشه ولی اصلا دست خودم نیست و از وضعیت زندگیم رضایت ندارم. از ماه هشتم بارداری هم هیچ رابطه ی جنسی باهم نداشتیم و رابطه مون سرد شده.
اطلاعات تکمیلی
سن۲۵جنسیتزنشغلخانه داروضعیت تاهلمتاهلبا این مادر و احساسات خودم چه کنم؟
پاسخ سلام دوست عزیز متوجه احساس شما و عمق ناراحتیتان هستم همانطور که اشاره کردید مادر شما بخاطر جدایی و شکستی که در زندگی داشته اند دچار اسیب روحی شده اند و نمیتوانند منبع عاطفی خوبی برای شما باشند .شاید خ...
تشخیص احساسات و احتمال افسردگی
پاسخ سلام ممکن است افسردگی برگردد . ولی این چیزهایی که شما نوشتید خیلی ربطی به افسردگی ندارد. توصیه می کنم رواندرمانی انجام بدهید
بی محبتی و احساساتی نبودن همسر
پاسخ سلام خدمت شما دوست گرامی تفاوت شما وهمسرتون در نیازها وویژگیهای شخصیت بارز ومشخص هست مثلا شما نیاز به عشق ومحبت بالایی دارید در صورتی که همسرتون این نیاز شون در حد پایین تری قرار دارد .از نظرصفات شخصی...
بی ثباتی احساساتم نسبت به همسرم
پاسخ با سلام خدمت شما دوست عزیز با توجه به مواردی که ذکر کردید لازم هست که علت سندرم بی ثباتی عاطفی در شما بررسی بشه تا تشخیص نهایی و درمان بر اساس تشخیص درست صورت بگیره و نیاز است که به روانشناس رجوع بشه...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید