سلام دوست عزیز
تشکر از اینکه سوالتون رو با ما در میان گذاشتید
هیچ رفتاری بی دلیل به وجود نمی اید وعواملی در به وجود آمدن آن دخیل هستند شخصیت فرد، ژنتیک، یادگیری ، کمبود اعتماد بنفس و تربیت فرد در دوران کودکی میتونه از عوامل زودرنجی شما باشه که اگر علت رو بدونید بهتر میتواننید آن را مدیریت کنید
پایین بودن میزان اعتماد به نفس، یکی از مهمترین دلایلی است که میتواند فرد را حساس و زود رنج کند. نباید فراموش کنیم حساسیت بیش از حد افراد، به اعتماد به نفس آنها بستگی دارد. به این معنی که این افراد چون نسبت به نوع زندگی و شرایطی که دارند، حساس هستند و خودشان را پایینتر از دیگران میدانند، نمیتوانند حرفها و نظرات دیگران را تحمل کنند و چنین رفتارهایی را از خود نشان میدهند.
در اولین قدم باید اعتماد به نفستان را تقویت کنید .خود گوییهای مثبت داشته باشید . همچنین خوب است برای تقویت اعتماد به نفس، به خود آگاهی رسیده و شناخت دقیقی از نقاط ضعف و قوتتان پیدا کنید.در جمع های خانادگی حضور داشته باشید و فرار نکنید قرار نیست زمانی که احساس میکنید از قرار گرفتن در جمع ناراحت میشوید یا از حرفها و نظرات دیگران احساس خوبی ندارید، رفت و آمدهایتان را قطع کنید. بلکه توصیه میشود روابط اجتماعی بیشتری داشته باشید، اما قبل از این مرحله، خودتان را بهتر بشناسید و اعتماد به نفستان را تقویت کنید و پس از آن مهارتهای ارتباطی را بیاموزید و بدانید در هر رابطهای چطور باید برخورد کرد. وی ادامه میدهد: افرادی که حساسیت بیش از حد دارند، معمولا از کمبود قدرت ابراز وجود هم رنج میبرند و نمیتوانند حرفها و نظراتشان را بدرستی مطرح کنند. برای همین هم احساسات منفیشان بیشتر میشود و همین میتواند شرایط آنها را بدتر کند. همچنین به این موضوع هم توجه داشته باشید که تمام رفتارها و حرفهای دیگران را به خودتان نسبت ندهید و بدانید خیلی از حرفها و رفتارها به شما ارتباطی پیدا نمیکند.
توصیه میکنم راهکارهایی که در مقاله زیر به آن اشاره شده را مطالعه کنید
منبع ناراحتی را کشف کنید
بهترین راه کاهش زودرنجی کشف منبع ناراحتی شما و چگونگی عملکرد آن است. اینکه بدانید دقیقا چه چیزی و از چه طریقی باعث رنجش شما شده است در متعادل شدن احساساتتان خیلی مؤثر است. باید بفمهید اولین بار کی این موضوع شما را رنجانده و فکر کنید برای از بین بردن آن باید چه کار بکنید. به یاد داشته باشید خیلی از مسائلی که پیچیده به نظر میرسند و باعث عکسالعملهای شدید از طرف شما میشوند در واقع موضوعات پیچیدهای نیستند، پس سخت نگیرید. اگر منبع مشکل را پیدا کنید همه چیز سادهتر خواهد شد.
با خودتان مهربان باشید
مهربانی با خودتان راه قدرتمندی برای آرام کردن احساسات شدید شماست. با خودتان صادق باشید، قبول کنید زودرنجید و بپذیرید زودرنجی ویژگی ناخوشایندی است. حالا تصور کنید شخصی که واقعا برایش مهم هستید شما را در آغوش گرفته است. این شخص میتواند خود شما باشد. حالا حتما آرامتر هستید. وقتی حس کردید دیگر از آن احساس ناخوشایند زودرنجی و ناراحتی شدید خبری نیست، با مهربانی و شفقت همه چیز را بازبینی و بررسی کنید، چه چیزی شما را ناراحت کرده و آیا واقعا این موضوع ارزش رنجش و بههمریختگی شما را دارد؟!
دیدتان را وسیع تر کنید
معمولا وقتی میرنجیم یا بهتر است بگویم وقتی دچار زودرنجی میشویم، آن مسئله و اتفاق آزاردهنده یا خیلی کوچک است یا آنقدرها هم بزرگ و مهم نیست و حتی اگر موضوع خیلی مهمی هم باشد هیچکس دوست ندارد تا چند روز یا حتی هفتهها از آن رنجیدهخاطر باشد و این حس ناخوشایند را برای مدت طولانی تجربه کند. پس وقتی از چیزی میرنجید، چند دقیقه تأمل کنید و به چیزهایی بیندیشید که از وجود آنها در زندگیتان سپاسگزار هستید. دوستانتان، خانواده، سلامتی و همهی چیزهای خوبی که دارید. سعی کنید چشمانداز عمیقتری از چیزی که ناراحتتان کرده و چیزهایی که خوشحالتان میکند و دوستشان دارید بهدست آورید. از مادرتان رنجیدهاید؟ هرکاری هم که کرده باشد وجودش از کاری که کرده یا حرفی که زده و شما را رنجانده باارزشتر است. اگر اینگونه عمل کنید، چیزی که شما را رنجانده است کماهمیتتر میشود و دیگر آنچنان به چشمتان نمیآید. البته این مستلزم آن است که بتوانید هنگام زودرنجی خودتان را کنترل کنید و آرام باشید. اگر فکر میکنید زمانی که دچار رنجش میشوید آنقدر بیقرار هستید که نمیتوانید افکارتان را نظم بدهید توصیه میکنم مورد بعدی را از دست ندهید.
انرژی های منفی را از خود دور کنید
از آنجا که زودرنجی تحریکپذیری فرد را افزایش میدهد، ناخودآگاه باعث میشود بخواهیم با همه چیز و همه کس بجنگیم و دعوا کنیم. احتمالا فاصله گرفتن از فضایی که باعث رنجش شده و رفتن به پیادهروی یا دویدن در این مواقع میتواند ایدهی خوبی باشد چون هیجانات را تخلیه میکند و عصبانیت را کاهش میدهد. اگر در شرایطی نیستید که بتوانید پیادهروی کنید یا بدوید، میتوانید مثلا با مشت زدن به چیزی یا فریاد زدن با صدای بلند، انرژی ناراحتکنندهی درونیتان را بیرون بریزید و مطمئن باشید که تخلیهی انرژی منفی حالتان را بهتر خواهد کرد. دوستان عزیزم تنفس هوای تازه هنگام پیادهروی و دویدن برای آرام شدن معجزه میکند. کسانی هم که ورزش نمیکنند میتوانند کارهایی انجام بدهند که برای ذهن نتایجی شبیه ورزش کردن داشته باشد.
زمانی برای ارامش و تنهایی خود در نظر بگیرید
یافتن محلی برای تنهایی و آرامش شما را از عوامل متشنج و شلوغ اطراف که تحریکپذیری شما را افزایش میدهد دور میکند. اگر از زاویهای دیگر به موضوع نگاه کنیم، زودرنجی میتواند هشداری باشد مبنی بر اینکه ذهنتان به زنگ تفریح نیاز دارد. پس باید به فکرتان استراحت بدهید. موسیقی بشنوید، یوگا تمرین کنید هزاران هزار راه دیگر وجود دارد که خودتان بهتر از هر کسی میدانید و میتوانید برای آرامش خودتان به آنها پناه ببرید، پس انجامشان بدهید. وقتی کاری را انجام دادید که آرامتان کرد یک نفس عمیق بکشید و برای برگشتن به محیط زندگیتان آماده شوید. مطمئن باشید اگر همیشه وقتی برای خودتان بگذارید و با خودتان خلوت کنید تا به آرامش برسید، دفعهی بعد که در شرایط ناراحتکنندهای قرار گرفتید دیگر دچار زودرنجی و تحریکپذیری نخواهید شد
مطالعه این دو کتاب کاربردی رو به شما توصیه میکنم
هیچ چیز نمیتواند ناراحتم کند اره هیچ چیز و کتاب نمیگذارم کسی اعصابم را بهم بریزد از آلبرت الیس
پاسخ با سلام در خیلی از مواقع گریه کردن میتواند برای گرفتن توجه بیشتر از والدین باشد. یا به این دلیل که بچه در مقابل گریه بازخورد گرفته است و گریه را راهی جهت دست یافتن به خواستههایش میداند. می بایست برر...
وسواس فکری و حسودی بیش ازحد وزودرنجی
پاسخ سلام دوست عزیز رفتار شما میتواند ریشه در فرزندمروری شما و نوع نکاهی باشد که در کودکی با شما رفتار شده است اینکه به رفتارتان اگاه هستید و سعی در تغییر دارید بسیار خوبست سعی کتید اعتماد بنفستان را بالاب...
حس میکنم دچار وسواس فکری و زودرنجی شدم
پاسخ عوامل زیادی از جمله استرس زندگی، کم خوابی، کاهش سطح قند خون و تغییرات هورمونی می توانند باعث این احساس می شوند. زودرنجی شدید یا احساس تحریک پذیری طولانی مدت، گاهی اوقات می تواند نشان دهنده یک بیماری ج...
پاسخ سلام امیدوارم که خوب باشید . توصیه می کنم حتما به صورت حضوری و یا حداقل تلفنی مشاوره بگیرید .ببینید ما انسانها در وجود خودمان یکنفره نیستیم بلکه انگار همزمان چند نفر در وجود ما حضور دارند . برای مثال ...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید