جن یا همضاد

سلام .من از بچه گی اهل صحرا بودم و ولی تو یه بار تو صحرا دوتا مرد سیاه پوش دیدم با دوستم بودم .دوستم اونارو نمیدی. من اونارو میدیدم .حالا گذشت حدود ۱۵ سال و من تو این ۱۵ سال یه روز خوش ندیدم . مخصوصا از سال ۱۴۰۰ به بعد .بیشتر موقعا کفر به حضرت عباس میگفتم تا جایی که. حتی ۳ دفعه به خوابم اومد ولی چیزی نمیگفت یه ادم قد بلند صورت ش نورانی و با لباس سبز .هر بار که یادم میرفت به خوابش هی کفر میگفتم بهش تا ۳ دفعه که الان دیگه کفر توبه کردم .حالا در کنار این داخل خونمون هر شب که میخوابم بیشتر شبا خواب یه چیزی با یه جای که تو بچگی بودم نمیدونم چیه ولی خواب ترسناکی هیچی بهم نگفته به جز ۲. دفعه باهاش حرف زدم .داخل طول خواب هم اینقدر حس میکمم یکی پیشمه که ار خواب یه دفعه میپرم .و یه بار صبح دیدم حدود ۴ ثانیه یه شخص قد بلند با صورتش بعضییا تقریبا گرد با ناخن بلند و ّوست بدنش چروک چشم مثل خون بالای سرم نشسته بود مثل اینکه تو فکر باشه ههااا .الله اکبر گفتم این چیه کو دلم بسم الله گفتم نرفت فقط خدا شاهد قلبم داشت تو سینه در میومد از ترس تا با ۳ کا بسم الله گفتم دیدم  یه بالشت گذاشته دقیقا بالشت شده و بعدش به خوانوادم گفتم و گذشت تا شبش همون بالشت گذاشتم زیر سرم و بازم نصف شب یه لحظه پریدم تو خواب دیدم سرم سر پاهاش گذاشته و دستش با ناخونداش بغل سرم بود .واییی بلند شدم دیدم کسی نیست فقط. بالشت که بالشت انداختم بیرون .بازم گذشت تا دو شب بعدش دوبار تو خواب پریدم دیدم دقیقا صورتش اورده جلو چشم تو چشم شدم باهاش چشماش قرمز شاید ۲ ثانیه هم نشد دیدم از شیشه د. اتاق رد شد .و الانم حدود ۳ شال شیی نیست که من خوابش نبینم و فقط میاد کنارم و فقط خجالت میکشم بگم بهم گفت (حالا هر کی هر فکر ی هم میکنه بکنه که سوال منو میخونه ولی واقعا به سمت خودکشی کشیده میشم .شاید کشی بتونه کمکم کنه کا این سوال میپرسم و شکی هم ندارم داخل دو یا سه شب اینده دوباره میادو به خوابم چون هر موقعه به کسی میگگ میاد به خوابم)... اومد تو خواب گفت که منو دوست داره و عاشقم شده منم اینقدر ترسیدم تو خواب از ترس فوش بهش دادم و گفتم تو کی باشی که من تورو بخوام .من کسی دیگه رو دوست دارم .دوباره بعدش از خواب پریدم و شب بعدش خواب دیدم که باهاش ازدواج کردم تو خواب و میبرم یه جایی که همه ش ادمای سرتا پا سفید بودن و ..... حالا اصلا نابود شدم کلهم اینقدر زندگیم بهم خورده که حضرت عباس شاهده حتی ا وونایی که دوستم داشتن یه روز و حتی عشقمم از دست دادم نا امید و عصبی شدم نه سر کار نه تو اچتماع .یه نفرو دوست داشتم اینقدر زندگیم خراب شده که فقط تنها جایی که احساس میکنم هنوز زنده ست دلم و قلبم هستش که فقط دلتنگی کسیه که دوسش دارم و بگم سینه م سنگین شده کلهم احسا خفگی .خودمم نمیدوننم جریان زندگیم چی شده فقط باخت پشت باخت.پیامای شمارو که خوندم گفتم شاید مشکلم جن زدگی باشه . او گر کسی میتونه کمکم کنه تا حتی شماره مم خواست تا برااش. بفرستم .شاید ربع جریان ها گفتم چون تو پیام نمیشه .اصلا هیچ کدوم از کارام تو زندگی با هم همخونی ندارن . ۰۹۰۳۳۷۱۸۵۸۷ .شماره هستش اگر کسی راهش یا اصلا ببینم چم شدهه جریان چیه بتونه توضیح بده منمنونش میشم .اگر تا دوسه ماه اینده با این روال زنده باشم .