2783
داشتن دوستان متفاوت، خوب است یا بد؟

داشتن دوستان متفاوت، خوب است یا بد؟

1397/02/15 بازدید286
داشتن دوستانی صمیمی مزیت‌های فراوانی دارد. از حمایت‌هایشان در زمان گرفتاری تا دورهمی‌هایی که باهم همفکری می‌کنیم؛ اما آیا وقتی فقط با افرادی که شبیه خودمان هستند در ارتباطیم، چیزی را دراین‌بین از دست نمی‌دهیم؟
برای بیشتر ما افرادی که به‌صورت مرتب می‌بینیم و با آن‌ها در تماسیم، بخش مهمی از زندگی‌مان را تشکیل می‌دهند.
دوستانمان به ما کمک می‌کنند تا جایگاهمان را در جهان درک کنیم. تحقیقات نشان می‌دهند که دوستی عمیق باعث کاهش اضطراب می‌شود؛ اما شواهد رو به رشد زیادی حاکی از این است که مردم تمایل دارند با افرادی که به آن‌ها شبیه هستند، رفاقت کنند؛ اما باید به این نکته نیز توجه کنیم که ممکن است گسترش دایره دوستانمان به نفعمان باشد. مثلاً بودن در جمع افراد مختلف می‌تواند خلاقیت را افزایش دهد که این هم به نفع فرد و هم به نفع جامعه خواهد بود.

تأثیر شدید شبکه‌های اجتماعی بر روی نظرات و عقاید انسان‌ها مسئله جذابی برای تحقیق محققان است. عقایدی که ما بر روی آن‌ها پافشاری بیشتری می‌کنیم یا به عبارتی در ما نهادینه شده‌اند نوع نگرش ما به جهان را شکل می‌دهند. این عقاید در برابر ترغیب دیگران به تغییر، از مقاومت بالایی برخوردارند یا به‌عبارت‌دیگر به‌راحتی با حرف مردم تغییر نمی‌کنند.
ما اغلب به دنبال فرایندها و اطلاعاتی هستیم که دیدگاه‌های ما را تائید کنند، درحالی‌که اطلاعاتی که با نظرات ما مغایر است را کنار می‌گذاریم. یک مثال در این خصوص «جهت‌گیری تأییدی» است. جهت‌گیری تأییدی به معنی گرایش به جستجو در اطلاعات یا تعبیر کردن آن به نحوی است که باورها یا فرضیه‌های خود شخص را تأیید کند.
اکثر مردم در شبکه‌های اجتماعی همفکر و هم‌عقیده خودشان هستند درصورتی‌که تعداد کمی با افرادی که دیدگاه‌های گسترده‌تری دارند در ارتباط‌اند.

کبوتر با کبوتر باز با باز!

شواهد حاکی از آن است که همان‌طور که گروه‌ها متنوع‌تر می‌شوند، اعضای آن گروه و نگرش آن‌ها به یک مسئله خاص نیز کمتر تک‌بعدی خواهد بود.
گرایش به نوع نگاه «کبوتر با کبوتر باز با باز» را جامعه شناسان رفتاری، نوع نگرش هموفیلی می‌نامند. هموفیلی در پی تقویت کلیشه‌های ما و آن‌ها است. مثلاً گروه ما و گروه آن‌ها. این نگرش می‌تواند به روش‌های گوناگونی اتفاق بیفتد مثلاً گروه‌هایی که بچه‌ها در مدرسه تشکیل می‌دهند این دسته‌بندی‌ها می‌تواند به هر بهانه‌ای باشد مثلاً گروه بچه‌های یک محل، گروه بچه‌هایی که عینکی هستند و یا مدل موهایشان یکی است. بعدازاین تجربه‌هایی که در آن شکل می‌گیریم، خیلی زود متوجه می‌شویم که دنیای روابط اطرافمان نیز به همان سبک از طریق مرزهایی مانند سن، طبقه اجتماعی، دیدگاه‌های سیاسی، مذهب و نژاد از هم جداشده است. این مرزبندی‌ها درنهایت منجر به تعصبات روان‌شناختی بیشتری خواهد شد. ما ازیک‌طرف در آرزوی جهانی بی مرزیم ولی از سوی دیگر درون روابطمان مرزهای زیادی وجود دارد که آن‌ها را فراموش کرده‌ایم.
ما کم‌کم گروه خودمان را به نسبت سایر گروه‌ها، گروهی بهتر، جذاب‌تر، سرگرم‌کننده‌تر و باحال تر تصور می‌کنیم و در بدترین حالت شروع می‌کنیم به تنفر ورزیدن نسبت به سایر گروه‌ها.
اما چنانچه گروه‌ها از چارچوب خودشان خارج شوند و از هم جدا شوند می‌توانند در محله‌های مختلف زندگی کنند، در مدارس مختلف شرکت کنند و همچنین حقایق مختلفی را پذیرا باشند.

دوستانی از جنسی دیگر

ازآنجاکه ما عادت کرده‌ایم بر اساس کلیشه‌های خودمان دیگرانی را که به‌ندرت با آن‌ها روبرو می‌شویم درک کنیم، با نگاه کردن به آن‌ها از درون فیلتر این کلیشه‌ها، برای شناخت آن افراد با مشکل مواجه می‌شویم و این ناآگاهی ما نسبت به عادت‌ها، افکار و احساسات دیگران می‌تواند دیدگاه‌های ما را نسبت به جهان شکل دهد.
علاوه بر این تحقیقات نشان می‌دهند که دوست شدن با افرادی که به گروه‌های دیگر تعلق دارند برایمان مفید است. به این صورت که سروکار داشتن با افرادی که «درست شبیه ما» نیستند باعث کاهش اضطراب می‌شود و همچنین ترس از تعامل با آن‌ها را از بین می‌برد.
این، به ‌نوبه خود، می‌تواند منجر به شکل‌گیری نگرش‌های مثبت نسبت به سایر گروه‌ها شود. این نوع نگرش ما را تشویق می‌کند تا دیدگاه اعضای آن گروه‌ها را در نظر بگیریم و احساس همدلی بیشتری با آن‌ها داشته باشیم.
یک تأثیر شگفت‌انگیز در ارتباط با این «گروه‌های دیگر» این است که می‌تواند نگرش ما نسبت به گروه‌های دیگر را تغییر دهد و این تغیر نگرش در مطالعات بسیاری در سراسر جهان به‌کرات دیده‌شده است. مثلاً بودن با افرادی که ازلحاظ مالی پایین‌تر و یا بالاتر از ما هستند.
این نوع ارتباط‌ها تعصب، تضاد و تبعیض را کاهش می‌دهند.
بااین‌حال همچنان خیلی از گروه‌ها زندگی جداگانه‌ای دارند، اما ارتباط غیرمستقیم بین آن‌ها هنوز هم می‌تواند منجر به تغییر نگرششان شود.
مثلاً شناخت گروه‌های جدید از طریق دوستان مشترک، تقریباً به‌اندازه تماس مستقیم می‌تواند باعث کاهش تعصب شود. همچنین دیده‌شده که مردم بعد از دیدن یک فیلم یا برنامه تلویزیونی که اعضای «گروه‌های دیگر» را نشان داده است، نگرش خود نسبت به گروه‌های دیگر را تغییر داده‌اند.
البته باید در نظر داشت که فقط ارتباط با گروه‌های دیگر نمی‌تواند تمام تعصبات و نوع نگرش ما نسبت به سایر گروه‌ها را برطرف کند. درصورتی‌که این جدایی و تبعیض همچنان وجود داشته باشد، اثربخشی این تماس، محدود و کمرنگ خواهد شد.
بیش از ۶۰ سال تحقیق در آمریکای شمالی تا اروپا، آسیا، آفریقا و استرالیا نشان می‌دهد که ارتباط بین گروه‌ها یک ابزار قدرتمند برای بهبود روابط است.
پذیرش این دیدگاه درنهایت منجر به این می‌شود که ما بتوانیم صمیمی‌تر و بهتر در جهانی که سرشار از تنوع است زندگی خوبی داشته باشیم.


 

ارسال نظر شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
2788

پربازدیدترین ها