شايد برای خیلیها عجيب باشد اگر بدانند يك ورزشكار كه در المپيك ريو از بختهای اصلی كسب مدال بود، فقط دو ماه بعد از مادر شدن و تجربه روزهای جديد زندگیاش، تمريناتش را آغاز كرد تا بتواند كماكان در تيراندازی بدرخشد. البته اين كار فقط يكی از فعالیتهای چندگانهای بود كه «الهه احمدی» تنها چند ماه پس از به دنيا آمدن پسرش «باور» انجام میداد و خیلیها را غافلگير كرده بود. در اين مصاحبه با او همراه شدیم تا از زندگی و روزهایی كه تاكنون سپری كرده بیشتر برایمان بگوید؛ كسي كه فارغ از هر تجربه ديگری، مادری ورزشكار بوده و هست و با دلتنگیهای عاشقانه برای فرزندش در روزهای تمرین و سفر و سختیهای آن كنار میآید.
- خانم احمدی، میخواهم از فضای زندگی يك مادر ورزشكار بيشتر بدانم. به عنوان یک مادر ورزشکار چه دغدغهها و ترسهایی دارید؟
راستش روزهای ابتدايی تولد پسرم باور، از خيلی مسائل واهمه داشتم و خيلی اتفاقها برای من تبدیل به يك دغدغه بزرگشده بود. مثلاً واهمه داشتم نكند تعادل من بهعنوان يك مادر و يك ورزشكار به هم بخورد. با چشمان خودم ديدم كه مادر بودن چقدر از تيرانداز بودن سختتر است و خداوند خيلی به من لطف داشت كه هنوز بهعنوان يك ورزشكار در اين رشته فعاليت میکنم.
- يعني ممكن بود تيراندازی را كنار بگذاريد و فقط مادر بودن را انتخاب كنيد؟
اين مسئله فقط چند بار از ذهن من عبور كرد ولي گاهی اوقات بیشازحد اذيت میشدم. همهجا گفتهام و باز هم میگویم كه مادرم مدام به من روحيه میداد و شايد اگر ايشان در وظيفه مادری به من كمك نمیکرد، ورزش قهرمانی و حرفهای خود را كنار میگذاشتم.
- مادر بودن شما با دنيای ورزشكاری و قهرمانیتان منافاتی داشت؟
نه من اعتقادی به اين مسئله ندارم. من با تمام وجود برای «باور» میجنگم و در تمام مدالآوریها و قهرمانیها به او فكر کردهام. اصلاً وجود پسرم برای من انگیزهای شد تا بيشتر به درخشيدن فكر كنم و به آرامش برسم. البته وجود مادر و همسرم كه هميشه در كنار من بودند و به من كمك كردند، در اين مسئله بیتأثیر نبود.
- ورزش چه تأثیری در روحيه شما بهعنوان يك مادر ايجاد كرد؟
ببينيد من دو جايگاه دارم. يكي الهه احمدی بهعنوان يك خانم در خانواده و مادر باور و ديگري الهه احمدی بهعنوان يك تيرانداز كه بايد برای كشورش افتخارآفريني كند. البته شايد گاهی نقش اولی را کمرنگتر ايفا کردهام و كمتر به پسرم رسيدهام؛ بهخصوص روزهاي اولی كه او به دنيا آمده بود اما بايد بگويم كه ورزش حال روحی همه را بهتر میکند. شايد اگر در كنار مادری، فعاليتی بهغیراز ورزش داشتم نمیتوانستم با آن كنار بيايم.
- اين خودش يك ركورد است! شما حدوداً يك ماه و نيم بعد از به دنيا آمدن باور تمرينهای خود را شروع كرديد و اين مسئله باعث تعجب همه شد. چطور بين اين دو مسئله تعادل برقرار كرديد؟
بله. من از فروردین 93 کمی جدیتر تمرین کردم و در دو مسابقه شرکت کردم. همان موقع من بدون بچهام به دو مسابقه اعزام شدم و هرلحظه برایم سخت بود. حتی ازنظر ظاهری هم طوری رفتار میکردم كه احساس ضعف نكنم. صبحها به تمرين میرفتم و شبها به خانه برمیگشتم و در حدي كه كمي با پسرم بازي كنم و به او غذا بدهم در كنارش بودم. بارها اين مسئله مرا ناراحت كرد و فكر مرا مشغول میکرد كه نكند پسرم روزي از من گلايه كند كه سهم من از داشتن تو كم بوده است. من سختیهای زيادي كشيدم تا به اين جايگاه برسم ولي حتی در سختترین روزهای ورزشی ام هم انگيزه من پسر و خانوادهام بودند و لبخند او حال مرا بهتر میکرد.
- اين روزها اما بيشتر در كنار خانواده هستيد و تا چند روز ديگر عازم مسابقات هند میشوید.
بله. تا چند وقت گذشته كه وضعيت اردوی تيم ملي مشخص نبود، سعی كردم تمام وقتم را كنار پسرم باشم تا جبران روزهای قبلم باشد. اینها را كه من میگویم، فقط كسی متوجه میشود كه يك مادر است و جنس اين دغدغهها را میداند. اميدوارم در هند هم بتوانم با دست پر به كشورم برگردم.
- حالا حدود چهار سال از تولد باور گذشته است. چطور زندگي عادی، تفريح و ملاقات با دوستان خود را مديريت میکنید؟
ابتدای تولد باور همهچیز سخت بود و تفریحاتم به صفر رسید و همسرم هم هميشه با من كنار میآمد. من بهعنوان يك مادر هرگز كاری نمیکنم كه بودن من در ورزش برای خانوادهام سخت باشد. من هميشه در تلاش هستم تا زندگیام را به بهترين شكل مديريت كنم. الآن هم وضعيت همینطور است. من بايد سعی كنم كه مديريت همه کارهایم را به شكل درستی بلد باشم. تفريح، بودن كنار خانواده، ملاقات با دوستان و مهمانیهای خانوادگی همگی نيازهايی هستند كه هر فردی به آنها احتياج دارد و اگر نباشند روحيات آدمها به هم میریزد. اين روزها خدا را شكر باور هم به من كمك میکند و با هم دنيای بهتری را میسازیم.
در یکی از مسابقات لیگ تیراندازی که به ورزشگاه آزادی رفته بودم با خانم احمدی درباره مادربودنشون صحبت کردم،آخه تصمیم داشتم منم باردار شم و مثل ایشون تیراندازی و مسابقات رفتنم را حفظ کنم.اما متاسفانه دو تا سقط پشت سر هم منو همچنان درگیر کرده و از عرصه مسابقه و تیراندازی کنار گذاشت.
خدا به خانم احمدی سلامتی بده که اینقدر با شخصیت و متین هستند.
واقعا موافقم این خیلی از خود گذشتگی می خواد