نینی سایت: خبری که دیروز صبح در فضای رسانهای کشور پیچید، موجی از اندوه و ناباوری را در پی داشت. صبح جمعه صفحات مجازی سرشار از پیام تسلیت و ابراز تاسف و غم از دست دادن یکی از بزرگان و مفاخر دنیای نمایش بود. چهرهماندگار تاریخ سینما و تئاتر کشور، داوود رشیدی، دار فانی را وداع گفت و خانواده و دوستدارانش را در فقدان از دست دادن خود اندوهگین بر جای گذاشت.
عکسهای قدیمی و جدید از این بازیگر، یادآوری نام شخصیتهایی که ایفا کرده بود، عکسهای کمتر دیده شده که با او به یادگار انداخته بودند و... صفحه شخصی هنرمندان بسیاری را به خود اختصاص داد. در کانالهای خبری نیز تصاویر زیادی دست به دست میشد که توجه ما به یکی از آنها بیش از بقیه معطوف شد. این عکس که حاوی چند خط از زبان مرحوم داوود رشیدی بود در جواب به سوالاتی پیرامون مرگ نوشته شده بود. اینکه آیا او از مرگ میترسد و دوست دارد بعد از او روی سنگ قبرش چه بنویسند؟ بخشی از جواب مرحوم رشیدی، بهانه این مقاله شد که آن را با هم میخوانیم؛
«از مرگ برای خودم نمیترسم. مرگ واقعیتی است که آدم باید آن را قبول کند. وقتی به مرگم فکر میکنم بغض امانم را میگیرد. به خاطر درد و غمی که خانواده و نزدیکانم تحمل میکنند. ناراحت میشوم مخصوصا برای نوهام سینا که خیلی به من وابسته است و نمیتواند مرگ را بفهمد و باور کند....»
نکته مهمی که در این متن به آن اشاره شده این است که آنچه در مورد مرگ شاید به مراتب از آگاهی به مرگ خودمان غمانگیزتر و تحمل آن دشوارتر باشد، حال بازماندگان است. قول معروفی است که میگوید هر چیزی چاره دارد، جز مرگ! در برابر این اتفاق بزرگ که خارج از اراده و توان کنترل انسان است، هیچ راهحل و راه گریزی وجود ندارد.
عکسهای خبری دیروز از مراسم وداع با پیکر مرحوم رشیدی و مشاهده چهره مصیبتدیده لیلی رشیدی، دخترش، که همیشه او را با چهرهای متبسم و چشمهایی سرشار از انرژی زندگی به یاد میآوردیم، موید این مطلب است. موج جدیدی که امروز در دلداری به لیلی و مادرش در شبکههای اجتماعی به راه افتاده است نیز نشاندهنده این است که اغلب افراد احساسی چون او را تجربه کرده و از سختی عبور از این روزها آگاهند. چون وقتی مرگ جان کسی را میگیرد که برای ما بسیار عزیز است، سوگواری برای او متفاوت ظاهر میشود.
ما نیز برای خانواده مرحوم رشیدی آرزوی صبر و تسلی خاطر داریم و به همین بهانه قصد داریم برایتان از دو نوع متفاوت سوگواری صحبت کنیم تا بدانید روند عزاداری و غم شما تا کجا طبیعی بوده است و در چه شرایطی گرفتار اندوه خارج از قاعدهای هستید که باید چارهای برای آن بیندیشید.
سوگ نابهنجار
سوگ نابهنجار وقتی اتفاق میافتد که شدت ماتم به اندازهای باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد. به طوری که به رفتارهای غیرتطابقی پناه برد یا آنکه مدتی طولانی اسیر ماتم باشد بدون آنکه با گذشت زمان فراگشت ماتم پایان پذیرد.احتمال بروز واکنش ماتم نابهنجار در افراد زیر بیشتر است: کسانی که مرگ عزیز آنها به طور ناگهانی یا در یک شرایط هولناک رخ داده است، کسانی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند، کسانی که خود را مسوول مرگ متوفی می دانند(چه خیالی و چه واقعی)، کسانی که تاریخچهای از فقدانها یا مرگهای تروماتیک یا آسیبآفرین را پشت سر گذاشتهاند و کسانی که رابطهای به شدت وابسته یا دوگانه از لحاظ احساسی با متوفی داشتهاند.
اشکال مختلف سوگ مرضی عبارتند از:سوگ بازداری شده: عدم بروز واکنشهای سوگواری و یا بروز واکنشهای تحریف شده. سوگ مزمن: واکنشهای شدید سوگواری که برای مدت طولانی به طول انجامد. سوگ درنگیده (به تاخیر افتاده): واکنشهای شدید سوگ بعدا رخ دهد.
اما عواملی را که باعث بروز سوگ مرضی است، میتوان در ترتیب زیر تعریف کرد: فقدان یا جدایی در دوران کودکی، عدم حمایت موثر، مرگهای ناگهانی یا خشونت آمیز، از دست دادن فرزند.
سوگ بهنجار
سوگ بدون عارضهای که مرکب از طیف وسیعی از احساسات و رفتارهایی است که پس از فقدان شایعاند. سوگ بهنجار در برابر فقدان فردی مورد علاقه ایجاد میشود. تظاهرات شناخته شدهای دارد و برای کامل شدن و به عبارت فنیتر رفع یا انحلال خود نیاز به گذشت زمان دارد؛ مدت زمانی که طول آن بسته به شرایط وعوامل گوناگون متغیراست. برای آنکه بتوان توصیف بهنجار را در مورد واکنش ماتم به کار برد، فرد داغدیده باید مراحل به خصوصی را طی کند و تکالیف مشخصی را به انجام رساند. تکالیفی که نیازمند مشارکت فعالانه اوست و انجام هریک به عواملی بستگی دارد. وجود هرگونه اختلال در سپری کردن مراحل و یا انجام دادن تکالیف هر مرحله موجب بروز واکنش ماتم نابهنجار خواهد شد.
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین