نینی سایت: سیروس الوندی/ حافظه و فراموشی همیشه امری عجیب و تا حدودی درک نشدنی برای ما بوده است. به عنوان نمونه، در فراموشیهای کوچک که ابتلای روزانه همه ماست، نکته جالبی وجود دارد و آن اینکه ما متوجه میشویم که چیزی را فراموش کردهایم؛ مثلا قرار بوده کاری را انجام دهیم یا چیزی را بخریم اما به یاد نمیآوریم که چه چیزی یا چه کاری! برخی از فراموشیها، به حافظه حسی ما برمیگردد که بحث جالبی است و کارل گوستاویونگ، روانشناس مشهور سوییسی به آن پرداخته و در بخشی از آخرین مصاحبهای که قبل از مرگش انجام داده آن را به زبانی ساده توضیح میدهد.
بخشی از گفتههای یونگ را در جواب به مصاحبهگر که از شاگردان اوست میخوانید؛
آیا میتوان گفت حافظه معنایی (Semantic Memory) ما همیشه با اختلال همراه است. به عبارت دیگر دانش عمومی ما از محیط پیرامونمان میتواند دائم در خطر فراموشی است؟
اگر حافظه در ادراک و دریافت آنچه ما با عنوان «زمان» میشناسیمش موفق عمل میکند، صرفا به دلیل تکامل متریالیستی است که ممکن است به دلایل مختلف دچار اختلال شود. یادسپاری استعدادی ذاتی و ذهنی است، اما این نمیتواند برهان ما برای این گزاره باشد که حافظه دقیقترین حجمِ نامتعینِ هوشمند در هستی است. اما این به معنای آسیبپذیری با این شدت نیست.
سه مرحله اصلی حافظه، یعنی رمزگردانی، ذخیرهسازی و بازیابی همیشه امکان احیا دارند، به شرطی که ما حافظه معنایی را حفظ کنیم. اگر چه بعضی بر این گماناند که در این زمینه نمیتوان به یادآوری خودآگاه و هشیارانه متکی بود اما من فکر میکنم، وجه اصلی حافظه انسان یادآوری ارادی است.
سالها پیش یکی از بیماران من میگفت که هر چند وقت یکبار (البته او مدت دقیقی را میگفت، ولی به نظر من این تلقی شخصیاش بود) نامش را فراموش میکند. میدانید نکته در اینجا فراموشی نام این شخص نیست، آنچه اهمیت دارد این است که این بیمار این موضوع را به یاد میآورد که نامش را فراموش کرده. یعنی میداند که نسبت به اسمش فراموشی دارد، و این یعنی حافظه ارادی او مختل نشده. اما حالا این سوال پیش میآید، چه طور کسی که حافظه ارادیاش از سلامت کامل برخوردار است نمیتواند قوه بازیابیذهنیاش را به کار بیندازد؟ جواب این است: به کمک حافظه حسی. حافظه حسی پیچیدهترین ساختار شماتیک را دارد چون ما هنوز تصویر درستی از آن نداریم.
در تقسیمبندیهای معمول همیشه حافظه را به دو بخش بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم کردهاند، این درحالی است که به نظر من نمیتوان در این تقسیم بندی برای حافظه حسی (Sensory Memory) جایگاهی قائل نبود. در ظاهر امر حافظه حسی وجهی ناپایدار و غیرارادی دارد. و البته این موضوع درست است. حواس شما ممکن است زمانی دچار اختلال شود، اما به این نکته مهم باید توجه کرد که حافظه حسی همیشه غیر ارادی نیست. شما میتوانید با مراقبت از حواس خود، آنها را به کار بیندازید و خودآگاه آنها را به کار بگیرید.
اگر بیمار من که نامش را فراموش کرده بود، صاحب حافظه حسی تربیت شدهای بود با آگاهی کامل میتواند از ادراک حسیاش بهره بگیرد. حساسیت و آسیب پذیری حافظه با تربیت حافظه حسی فوق العاده کم میشود. جالب است بدانید اگر هیجانهای منفی و متعاقب آن اضطراب، درک ما از زمان را دچار مشکل میکند، اما نمیتواند در برابر ساختار پیچیده حافظه حسی کاری پیش ببرد.