نینی سایت: فرزانه یوسفیان/ یاما اولین مرحله از یوگای هشت مرحلهای است. مهارتی که در یوگا میتواند روح را جلا و افکار را پرورش دهد اختصاص دارد. یاما در یوگا به ما میآموزد که خدمت کنیم، عشق بورزیم، بپالاییم، مراقبه کنیم و درک کنیم.
یاما که اولین قدم در کسب هوشیاری است، دارای پنج قانون است که همه موجودات آن را رعایت میکنند این قوانین همزیستی مسالمت آمیز را ممکن میسازد: پذیرش خود آنگونه که هستیم، پذیرش دیگران آنگونه که هستند. یاما باعث میشود ماسکهایی که هر کدام از ما هر روز بر صورت خود میگذاریم را کنار بزنیم و ما را به مرکز وجودی نزدیکتر میکند.
اگر بتوانیم ماسکهای خود را بیابیم بخشهای فراموش شده در پس ماسکها را بازیابی میکنیم، بنابراین با خود در راستی خواهیم بود. اگر توجه و مهر خود را به آن بخشها بازگردانیم دیگر از انرژی و وقتی که حق آن بخش است کم نگذاشتهایم و ندزدیدهایم و نیز از ابراز خشونت به آن بخش دست کشیدهایم. اگر امیال خود را به کسب لذت از دریافت تأیید از داشتن ماسک کنترل کنیم و از تکرار این سیکل آزاد شویم و از ترسهای بی ماسکی عبور کنیم، آنگاه توانستهایم قوانین بزرگ یاما را در خویش بپذیریم.
برای درک بهتر این شاخه از یوگا تمرینی را با هم انجام میدهیم: راس ساعتی خاص در سکوت برای مدت 10 دقیقه مینشینیم و به خودمان ( بدن -ذهن و احساسات) آگاه میشویم و به هر بخش از خودمان که احساس خوبی نداریم یا خشمگین هستیم آگاه میشویم (مثلا در بدن: از فرم بینی خود، یا قد خود، رنگ پوست خود و یا... در گذشته یا حال خشمگین هستیم) (مثال ذهن: از عدم هوشیاری، یا عدم سرعت عمل یا عدم توان تحلیل یا عدم انضباط یا... خشمگین بودیم یا هستیم) ( مثال احساسات: از تاثیر پذیری یا سردی یا عدم شادی یا ... در خشم بودیم یا هستیم) پس از آنکه لحظاتی به آن آگاه شدیم عمیقا به پذیرش آن به همان صورت که هست، بر میآییم و ضمن عذرخواهی از خشممان، ماسکی را که روی آن گذاشتهایم کنار میزنیم و هفت بار در قلبمان از بودنش به همان صورت که هست سپاسگزاری میکنیم.
بیشتر ما در آرزوی آرامش فکر هستیم. این تلاشی است که یک عمر طول میکشد و کاری است که دست کم در آغوش کشیدن و پذیرفتن تمامیت وجودمان را میطلبد. پی بردن به موهبتهای حتی نفرت انگیزترین ویژگیهایمان روندی خلاق است که به خواستهای عمیق برای شنیدن و آموختن، اشتیاق به رها کردن پیشداوریها و باورهای معیوب و آمادگی برای "حال بهتری داشتن" نیاز دارد. خویشتن حقیقی پیشداوری نمی کند؛ فقط منیت است که تحت تاثیر ترس و برای حفظ ما پیشداوری میکند. شگفت آنکه این حفاظت، ما را از خودشناسی دور مینماید. باید آماده باشیم تا هرآنچه ما را ترسانده، دوست بداریم.
وقتى خشم در پرتو مشاهدهى آگاهانه روشن شود، بلافاصله شروع به از دست دادن ماهیت ویرانگر خود مىکند. مىتوانیم به خود بگوییم :"نفس به درون، مىدانم که خشم درون من است. نفس به بیرون، مىدانم که خود خشم هستم." اگر آگاهانه نفسهاى خود را ادامه دهیم، درحالى که خشم را شناسایى مى کنیم، مى توانیم آگاهانه آن را مورد مشاهده و معاینه قرار دهیم و به این صورت، دیگر خشم نمىتواند هوشیارى ما را به تسلط خود درآورد.
همه ما با کوله باری سنگین از بایدها و نبایدها، سایه روشنها و الگوهای منقوش بر ذهنمان، زندگی می کنیم، و محتوای این کوله بار همچون نرم افزاری گفتار، رفتار و حتی پندار ما را کنترل میکند. چنین است که ما در دوگانکی میان آنچه میخواهیم باشیم و آنچه هستیم قرار میگیریم و این ناهماهنگی ما را دچار خشم به خود مینماید. خشمی که در نهایت به بیرون و پیرامون سرایت می کند و موجب آسیب به دیگران می شود.
اگر خود و نزدیکانمان را دوست داریم و برای روح، جسم، افکار و تواناییهایمان ارزش قائلیم، تمرینهای ذهنی را یکی از ملزومات زندگی بدانیم.
اگه میشه درباره این که چطوری میشه مدرک بین المللی مربی گری یوگا دریافت کنیم توضیح بدید لطفا.
چه شرایطی لازمه؟
چقدر زمان می بره؟
ممنون 🙏🏻