درد دلهای مامان، دلنوشتههای مادرانی است که تجربیات واقعیشان را، نگرانیها و شادیهای مادرانهشان را از دوران بارداری تا تولد و بزرگ کردن کودکشان، با نینیسایتیها درمیان میگذارند.
نینی سایت: امان از اسفندماه و سر رسیدن زمان خانهتکانی. خانه ما طی این هفت سال هیچ وقت دچار تشنج خانهتکانی نشده. چون من مقداری در تمیز نگه داشتن خانه حساس هستم، به همین خاطر به طور مداوم نظافت هفتگی و ماهانه به راه است و نزدیک عید کار به زیر و رو کردن منزل نمیکشد. اما خب! با همه این تفاسیر بالاخره شستن ملحفهها و پردهها و بیرن ریختن وسایل اضافی و دستی به سر و روی خانه کشیدن، خودش کلی کار میشود و امان از وقتی که نینی کوچولو هم در خانه داشته باشی که بنده مزه سختی این کار را تازه امسال چشیدم.
وقتی چند روز پیش قصد کردم کمکم شستوشوهای مختصری که داشتم را آغاز کنم، اولین مشکلی که با آن مواجه شدم، خرید مواد شوینده بود. هفته گذشته طبق معمول به فروشگاه رفتیم که برای انجام کارهایم مواد شوینده تهیه کنم. معمولا برای تمیز کردن سرامیکهای حمام و دستشویی و محلهای مشابه، از مواد پاک کننده موجود در بازار که همگی اسیدی بوده و دارای بوی شدید و قوی هستند، استفاده میکنم. اما این بار نمیشد. همگی میدانیم وقتی نوزاد یا کودکی در خانه داریم، بهتر است از این مواد استفاده نکنیم. بنابراین هر چه گشتم چیزی که به درد احوالات فعلی من بخورد، پیدا نکردم و دست از پا درازتر برگشتم. طی این پنج ماه و نیم حتی برای شستن لباسهای سام هم به مشکل برخوردم؛ از پودرهای ماشین به خاطر اثراتی که روی لباس دارند و حتی با آبکشی ماشین لباسشویی هم خوب زدوده نمیشوند، خیلی وقت است استفاده نمیکنم. مایعهای لباسشویی هم که همیشه استفاده میکنیم، همگی دارای بو هستند و مدام نگران بودم که سام دچار حساسیت تنفسی یا پوستی شود. از حق نگذرم این فروشگاه رفتن یک مزیت خوب داشت، آن هم پیدا کردن مایع لباسشویی مخصوص نوزادان و کودکان بود که هیچ عطر و بویی ندارد و کلا ضد حساسیت است و خیلی خوشحالم کرد. اما مشکل خانهتکانی همچنان پا بر جا بود.
به خانه که آمدم، شروع کردم به گشتن در اینترنت برای یافتن راههای تمیز کردن سالم و بدون مواد شیمیایی که انواع پیشنهادها ردیف شد؛ اعم از استفاده از آبلیمو، جوش شیرین، سرکه سفید و جوهر نمک بدون بو و... . یکیدو مورد را امتحان کردم. بعضی راهها، ای بدک نبود اما برخی پیشنهادها واقعا جواب نمیدهد. سراغ پردهها رفتم و مثل همیشه در دور آخر آبکشی، کمی نرمکننده داخل ماشین ریختم که پرده الکتریسیته ایجاد نکند و خوب بایستد. وقتی پرده را آویزان کردم، وای! چه بوی شدید نرمکننده ای داخل اتاق خوابم پیچید. مجبور شدم نصف روز در اتاق را ببندم و پنجرهاش را باز بگذارم که تا شب نرسیده بو کاملا از اتاق خارج شود. بنابراین برای سایر پردهها و ملحفهها هم از خیر استفاده از نرمکننده گذشتم.
خلاصه اینکه از بس در هر چه مقاله و مطلب که خوانده یا شنیده بودم، تاکید بر استفاده نکردن از کلیه مواد شوینده در حضور و وجود کودک در خانه شده بود، که کلا قید همه چیز را زدم و رو به همین پودرهای ساده دست و ماشین آوردم و هر چه آیینه و شیشه هم در خانه داشتیم، با روزنامه مرطوب پاک کردیم که انصافا از شیشه پاککنها هم بهتر بود. حالا همه اینها به کنار، نفس و اصل کار با مشکل مواجه شده است. سامی کوچولوی ما از حدود دو هفته پیش علایم وابستگی بیشتر به مرا بروز میدهد. مخصوصا وقتی با هم در خانه تنها هستیم. مدام چشمش دنبال من میگردد و به محض اینکه از تیررس نگاهش خارج میشوم شروع میکند اول به غر زدن و اگر اثری از من نبیند تبدیل به گریه و در ادامه قهر کردن و هقهق میشود.
به مجرد اینکه داخل کالسکه یا روی زمین میگذارمش که دنبال کاری بروم، سریع میغلتد و روی سینه میافتد، بعد اینقدر به سمت من سرش را روی زمین میگذارد و دستهایش را هوا میکند و گریه میکند که کار را رها کرده و بلندش میکنم. کلا آقا کوچولو مرا تمام و کمال برای خودش میخواهد؛ از جایم بلند نشوم، هیچ کاری نکنم و فقط با او بازی کنم. بیشتر کارها را وقتی خوابیده تندتند انجام میدهم که از خستگی هلاک میشوم. بعضی مواقع هم او را سوار بر کالسکه شاهانه، دنبال خودم این ور و آن ور میبرم حتی زمان لباس پهن کردن، تا کاملا کارهای مرا از نزدیک رصد کند و خیالش راحت باشد که مامان را لولو نخورده. و اکثر مواقع آرام مینشیند و مرا تماشا میکند؛ البته با اخم. اما بالاخره خسته میشود و نق میزند. اینقدر حرکات و رفتارش، حتی اخم و عصبانیتش هم با نمک است که همه کارها را زمین میگذارم و به خودم میگویم؛ اصل این پسر کوچولوست، کارهای خانه که تمامی ندارد، فرار هم نمیکند. همیشه وقت برای انجام این قبیل کارها هست ولی کودکی پسرم و نیاز روحیای که به من دارد، همین الان هست؛ بازگشتی در کار نیست و تکرار نمیشود.
پس تصمیم گرفتم بیشتر به شازده کوچولو برسم و جز تعدادی شستوشوی مختصر، مابقی کارها را کنار گذاشتم. در سال آینده هم خدا بزرگ است و پسرم هم کمی بزرگتر شده و شرایط متفاوت است. اما حالا او تمام وقت به من نیاز دارد و انجام برخی کارها را میتوان به راحتی به تعویق انداخت.
مامان سامی
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین