2783
درد دل‌های مامان/ جای خالی پدر

درد دل‌های مامان/ جای خالی پدر

1394/11/27 بازدید2377

نی‌نی سایت: نزدیک به 8 ماه است که من همسرم را از دست داده‌ام و به تنهایی با پسرم زندگی می‌کنم. روزهای اول برای هر دوی ما خیلی سخت بود از این بابت که پسرم وابستگی شدیدی به بابایش داشت و خیلی بی‌قراری می‌کرد. در بازی‌هایش او را صدا می‌کرد، با پدرش حرف می‎زد، با او فوتبال بازی می‌کرد یا اینکه دائم منتظر بود پدرش از در بیاید تو. یادم هست که وقتی همسرم زنده بود شب‌هایی که دیر به خانه می‌آمد پرهام با اینکه یک سال و نیم بیشتر نداشت، از دستش ناراحت می‌شد و ناراحتی‌اش را نشان می‌داد. با اینکه قبل از آمدن همسرم مدام سراغش را می‌گرفت اما وقتی پدرش می‌آمد در خانه را به نشانه اعتراض به رویش می‌بست و او را راه نمی‌داد و همسرم باید کلی صدایش می‌کرد، نازش را می‌کشید و از او دلجویی می‌کرد تا عاقبت رضایت می‌داد و از جلوی در کنار می‌رفت.

من و پرهام روزهای سختی را با جای خالی همسرم گذراندیم. الان هم بعد از 8 ماه، پرهام پدرش را فراموش نکرده، هنوز بهانه نیامدن او را می‌گیرد. فقط اسم پدرش یادش رفته و به جایش می‌گوید: «بابای مهربونم چرا نمیاد؟» بچه‌ام در جمع خانوادگی خیلی اذیت می‌شود مخصوصا طرف خانواده همسرم، چون آنها بچه کوچک زیاد دارند و به بچه‌ها هم نمی‌شود فهماند که جلوی پرهام هی نگویند: «بابا... بابا». وقتی از جمع خانوادگی برمی‌گردیم بهانه بابایش را می‌گیرد و مدام می‌گوید: «پس بابای من کو؟...» وقتی این حرف را می‌زند انگار خنجری به قلب من فرو می‌کنند که در برابرش نمی‌توانم داد بزنم، فقط باید سکوت کنم، یک سکوت پر از درد. واقعا نمی‌دانم جوابش را چه بدهم؟ به یک بچه دو ساله چطور باید گفت که پدرش دیگر هرگز پشت در نازش را نمی‌کشد که او را به خانه راه دهد؟ چطور باید جای خالی او را برای پرهام توضیح دهم؟ هر چه می‌گویم او سوالات بیشتری می‌پرسد. هر بار که بچه‌ای را در کنار پدرش می‌بیند دوباره به سرش می‌افتد که پدر او کجاست؟ به نظر شما من چه جوابی باید به سوال او بدهم؟

مامان پرهام

ارسال نظر شما

login captcha
خیلی سخته عزیز،خدا صبر بده ،سعی کن با دایی یا عموش مرتب بفرسیش بیرون ،تفریح ،که تحملش براش راحتتر شه
منم خیلی کوچیک بودم پدرمو ازدست دادم والانم بااینکه یه مادرم هنوزبهونه پدرمومیرم، وفقط توی. ناراحتیام باعکسش دردو دل میکنم، خدایا هیچ بچه ای رو بدون تکیه گاه نکن امین
خدا شمارو برای پسرتون حفظ کنه
عزیزم ان شالله خدا بهتون صبر بده و خودش مراقب پرهام کوچولوتون باشه....
مامان پرهام عزیز خدا انشالله بهتون صبر بده، خیلی ناراحت شدم کلی گریه کردم و..... فکر کنم بهتره به پسرتون بگید که پدرش مرده و دیگه پیش شما برنمیگرده و....البته بازم مشاور بهترین پاسخ رو میده بازم بهت تسلیت میگم
خیلی ناراحت شدم عزیزم.خدا به شما و پرهام کوچولو صبر بده واقعا سخته .مشاور میتونه بهتر کمکتون کنه..روزای خوب و شادی رو براتون آرزو میکنم
ای بابا من تو ۲۷ سالگی بابامو از دست دادم سختمه چه برسه به پسره تو.خدا کمکتون کنه ایشالا.منم به همه حسادت می کنم.نه اینکه بگم خدایی نکرده بابا نداشته باشنا.میگم کاش منم داشتم
خیلی تلخه، همیشه از خوندن زندگی اتون ناخواسته اشکم میاد. خیلیییییی سخته. قابل وصف نیست. نمیدونم چه رفتاری باید با پرهام بکنین، بهترین جوابو یه مشاور خوب میتونه بهتون بده.
دلم گرفت خیلی
مامان پرهام عزیز من همیشه پست های شمارو میخونم و واقعا از بابت این اتفاق ناراحتم خدا به شما و پرهام کوچولو صبر بده من در حدی نیستم که شمارو نصیحت کنم لطفا ناراحت نشید ولی به عنوان یه زن میگم که زندگی بدون حضور مرد و یه پدر برای بچه خیلی سخته یه خلا همیشگی توش وجود داره پس نباید تنها بمونید به خاطر پرهام که جای خالی پدر رو احساس نکنه امیدوارم ناراحت نشده باشید ولی زندگی ادامه داره. موفق باشید.
2788

پربازدیدترین ها