نینی سایت: نگار حسینخانی| قرار نبود دست و دلش بلرزد و بچه را بخواهد. قرار نبود با هر چرخیدناش، دلش قنج بزند و به او دل ببندد. قرارداد پنج صفحهای و آن سفته 30 میلیونی همین را میگفت که قرار است مثل یک دستگاه، فقط 9 ماه بچه را نگه دارد و بعد به مادرش تحویل بدهد. اما نیاز مالیاش چقدر میتوانست او را از اینکه به جای دوری برود و بچه را هم با خود ببرد، منصرف کند؟
دستش را روی شکمش میگذارد و میگوید: «لعنت به بیپولی... لعنت به من که باید بچهام را به دیگران بدهم.» بعد حرفش را میخورد. احمدی که سالها کارش آشنا کردن این دو مادر است و مادر کردن آنهایی که دلشان لک زده برای این کلمه، میگوید: «اسمشان را گذاشتهاند مادران میانجی. زنانی که طعم مادر شدن را چشیده و دیگران را نیز در این خوشی سهیم میکنند. مادرانی که نیاز دارند و نیازشان آنها را از چشمداشتهای عاطفیشان برحذر کرده است. همه این 20 سالی که روی این ماجرا کار میکنم، آنقدر بلا سرم آمده که قرارداد یک صفحهای روز اول حالا به 5 صفحه پر از ماده و تبصره رسیده است.» در قرارداد همه چیز لحاظ شده است، از مدل زایمان تا مرگ مادر در حینِ زایمان. قراردادی که همسران مادران میانجی هم باید امضایش کنند تا فردا روزی مدعی نباشند.
بچههای 50میلیون تومانی
احمدی میگوید تا امروز 180 مورد رحم اجارهای را مدیریت کرده و تا به حال مشکل و نارضایتی برایشان پیش نیامده است: «بابت هر رحم اجارهای 25 میلیون تومان برای مادر و 5 میلیون و 700 هزار تومان هزینه او و وکیل این قرارداد است که از زوج نابارور گرفته میشود.» البته این هزینه جدای هزینهIVf است. 7 تا 10 میلیون نیز هزینه کشت تخمک و اسپرم مرد در آزمایشگاه و انتقال آمبریو تشکیل شده از دهانه رحم به داخل حفره رحم مادر میانجی است. البته ماهانه 400 هزار تومان نیز باید کمک هزینهای به مادر داده شود تا بتواند خوب تغذیه کند و مشکلی نداشته باشد. با این وجود هر رحم اجارهای به طور متوسط 50میلیون تومان برای زوج نابارور آب میخورد.
همه این مراحل البته منوط به این است که هر دو نفر مشکل داشته باشد. ابتدا هر یک از آنها را که عامل اصلی ناباروری است تحت درمان قرار میدهند و بعد از لقاح مصنوعی در آزمایشگاه و پس از گذشت سه روز، درست زمانی که جنین 6 تا 8 سلولی است آن را در رحم اجارهای میگذارند تا او نه ماه تمام در وجود خود از کودکی نگهداری کند که فرزند خودش نیست.
مادریِ کودکانی که نمیشناسیم
اسمش «مریم» است و بار اول که رحماش را اجاره داد، دو قلو باردار شد و دیماه 1390 بچه را به دنیا آورد. یکبار دیگر خردادماه 92 فارغ شد و دفعه بعدش مهرماه 93، حالا هم در حال مصرف دارو برای آماده شدن بارداری چهارم است. مریم هنوز 33 ساله نشده و به قول خودش یک تا دو سال دیگر وقت دارد که مادر میانجی باشد. خودش میداند که این بارداریهای مکرر یعنی کمخونی، پوکی استخوان، بیماریهای رحم و لگن و عمر کوتاه. اما خودش را اینطور دلداری میدهد که مادر بسیاری از کسانی است که هر یک گوشهای از این دنیا زندگی میکنند و سرنوشتهای جداگانهای دارند. این برای بچه خودش هم خوب است. چون میتواند اندک سرمایهای برای او هم جمع کند.
میگوید بعد از هر زایمان و برای آمادگی برای بارداری بعدی باید آزمایشهایی برای سلامتش بدهد که خیال خانوادهها را راحت کند. اگر کسی فشارخون، دیابت یا بیماری قلبی، ایدز و هپاتیت، سرخچه داشته باشد، نمیتواند مادر شود. این البته با این شرایط است که باید یکبار بارداری بیخطر و فرزند سالم هم داشته باشد و دارو مصرف نکند. خانواده هم باید راضی باشند که البته او با همین نیاز مالی دل خانوادهاش را به دست آورده و شوهری هم ندارد که بخواهد مانعش شود، چون در نه ماه بارداری نباید با همسرش همخوابگی داشته باشد.
قانون نصفه و نیمه رحم اجارهای
از هر پنج زوج یک زوج مشکل ناباروری دارد (۲۱ تا ۲۲ درصد)؛ این یعنی حدود سه میلیون زوج در کشور. حالا این عدد را اضافه کنید بر ۱۵۰ هزار زوج ناباوری که سالانه اضافه میشود. این در حالی است که اجاره رحم غیرقانونی هم نیست. احمدی میگوید: «این قانون ۲۹ تیرماه ۸۲ در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در هشتم مرداد ۸۳ به تایید شورای نگهبان رسید. از وقتی این کار را کردم که قیمت رحم اجارهای 2 میلیون تومان بود. البته آن مورد تجربهای برایمان داشت که قراردادمان شامل بسیاری موارد نمیشد و مادر وقتی به در اتاق عمل رسید از سزارین کردن ممانعت کرد. همان وقت بود که گفت باید برای اینکه این کار را انجام دهد 2 میلیون دیگر به حسابش واریز شود. همان تجربهای شد که کمکم همه این تجربهها را به قرارداد اضافه کنم. او حق داشت چون ما در قرارداد به این مورد اشاره نکرده بودیم.» حالا به نظرش هرچه ذینفعان بیشتر باشند هم به نفع جنین است و هم زوج نابارور. میگوید: «اتفاقا همینکه مادر میانجی خود را معرفی میکند، از او یا طلاقنامه میخواهیم یا گواهی فوت همسر، اگر نه باید از همان جلسه اول شوهرش را هم با خود بیاورد تا او را توجیه کنیم. همسران آنها نیز در این پول ذینفعاند و آنها هم باید با این تصمیم همراهی کنند. اتفاقا وقتی میفهمند که نفعی خواهند برد، خیلی به همسران باردارشان کمک میکنند چون در غیر این صورت و آسیب رسیدن به جنین پولی گیرشان نخواهد آمد. البته همان اول برای اینکه به زوج نابارور صدمهای نرسد از آنها میخواهیم کمترین برخورد را با مادر میانجی داشته باشند و از طریق وکیل از وضعیت بچه آگاه شوند. از طرفی از مادر میانجی سفته 30 میلیونی گرفته میشود تا در صورت مشکل، وکیل بتواند اقدام کند.»
یک مادر 35 ساله سالم و تروفرز
پشت تلفن صدایش را صاف میکند و میگوید: «از چه میترسید؟ شمااول کار فقط 3 میلیون پرداخت میکنید که بخشی از آن هزینه داروها و ... میشود، تا 12 هفتگی و همینطور کمکم پرداخت میکنید که جمعا تا زمان زایمان میشود 9 میلیون تومان. بعد از زایمان و ترخیص مادر و تحویل بچه هم باقی پول تسویه میشود.» با «نیلوفر» تماس میگیرم که شمارهاش را به عنوان اجارهدهنده رحم در سایتها گذاشته است. میگوید 35 ساله است، اما سالم است و تروفرز و اصلا به 35 سالهها نمیخورد. دختر نوجوانی دارد و تازه قول رحمش را به زوجی داده است. همسری ندارد و دکتر دو ماه استراحت مطلق داده است که قرار است پرستار بگیرد تا این دوره را طی کند. از آنهایی است که آزاد عمل کرده و به هیچ یک از بیمارستانها مراجعه نکرده است. از خانوادهاش که میپرسم میگوید یکجور راضیشان میکند، آنها میدانند که وضع مالیاش مناسب نیست، مجبورند موافقت کنند.
دوباره به احمدی زنگ میزنم، از من خواسته هر وقت سوالی داشتم با او تماس بگیرم. مثل همه مشاورههای دیگرش به من هم مشاوره میدهد و وقتی از اضطراب هر مادری درباره محیط زندگی مادران میانجی میپرسم و میگویم که اگر مادر میانجی زندگی بدی داشته باشد روی جنین تاثیر خواهد گذاشت، لحنش کمی جدیتر میشود و میگوید: «علم ثابت کرده که آب و نمک را مخلوط کنیم باز هم آب و نمک است. همه چیز در رحم آن مادر هم که باشد کروموزوم و ژن شماست، این را فراموش نکنید! از طرفی تربیت نقش مهمی در زندگی بچه دارد. صحبتهای شما فقط از روی نگرانی است و پایه علمی ندارد. بسیاری مادران هستند که به من دعا میدهند که به مادران میانجی برسانم تا در دوران بارداری مدام آن ذکرها را تکرار کنند. اما از کجا معلوم آنها چنین کنند و اصلا چرا نباید به جای این فکرها، به فکر ایجاد محیط تربیتی بهتری باشند؟» بعد برایم توضیح میدهد و میگوید: «خانم ناباروری به ما مراجعه کرد که جراح قلب بود، بچه اولش را از همین طریق به دنیا آورده و حالا به فکر بچه دوم است. بعضی از همین زوجهای نابارور برای بار دوم اقدام کردهاند و خیلیها از خارجِ ایران میآیند و بعد از آزمایشها میروند و زمان تولد بازمیگردند و بچهها را با خود میبرند.»
آندومترهای میلیمتری و بیدقتی متخصصان
اما موسسه رویان بین همه آنها که در بیمارستانها و به شکل آزاد درباره رحم اجارهای کار میکنند، داستان دیگریست. موسسهای زیر نظر جهاد دانشگاهی و جایی برای آنها که میخواهند فلوشیپ نازایی بگیرند. آنهایی که میخواهند تجربه و سابقهای برای خود دست و پا کنند. متخصصانی که چندان ذینفع نیستند و همین باعث میشود به نگرانیهای ناباروران چندان اهمیتی ندهند. مونا میگوید:«ما اول از این بازار نابسامان رهن و اجاره ترسیدیم و به رویان رفتیم. اما پزشکان آنجا آب پاکی را ریختند روی دستمان و گفتند ivf انجام نمیدهند و گزارش آندومتر را 7 اعلام کردند. این عدد اصلا عدد خوبی نیست، در حالی که 8 و 9 عدد امیدوارکنندهای است. خب همه میدانند که سونولوژیستها با میلیمتر سر و کار دارند و آنها که در رویان هستند متخصصان زناناند و سونوگرافی نمیکنند. در حالی که وقتی جواب آندومتر را به یک سونولوژیست نشان دادیم، نظر دیگری داشت. حالا من یک کودک هفت ماهه دارم که تا دو ماه دیگر به دنیا میآید.»
این قانون مختصر پنج مادهای
قانون اما در این بین چندان راهگشا نیست. در حال حاضر ماده ۱۹ قانون ثبت احوال باعث میشود نام زنی که باردار بوده بهعنوان مادر ثبت شود و در نتیجه برای تغییر نام مادر، یا باید وارد روال قضایی دشوار و طولانی شد یا با بیمارستان و صادر کننده گواهی ولادت تبانی کرد که از شناسنامهدهنده تخمک به جای زائو استفاده کنند. هرچند بر اساس نظر قوه قضاییه، مالک اسپرم صاحب کودک شناخته میشود و زایمانکننده محرم خونی است، اما سازمان ثبت احوال هنوز با این ماجرا کنار نیامده قانونی برای حل مشکل گرفتن شناسنامه برای نوزاد متولد شده به شیوه رحم اجارهای وجود ندارد. همین است که زوجها و بیمارستانها دست به دست هم داده و غیرقانونی عمل میکنند؛ یعنی زن حامل جنین را با شناسنامه مادر واقعی جنین بستری میکنند.
یک دنیا افسردگی برای مادرانی که حاملند
«دنیا» 24 ساله است و شمارهاش را از مردی گرفتم که مدتی است کارش اجاره رحم است و با چند پزشک کار میکند. خودش دو فرزند دارد و اطراف تهران زندگی میکند. میگوید بار اول که این کار را انجام داد با امضای کلی بند و تبصره و سفتهای که از او گرفتند، مجبور بود بچه را تحویل دهد. اما از آن روز انگار چیزی را جایی از این شهر جا گذاشته است. میگوید با شیری که در سینهاش گره شده بود و بچهای که دیگر نبود روزهای سختی را گذراند. میگوید دلبسته شده بود و وقتی سزارین شد با پتویی که دورش پیچیده بودند و بدون اینکه یکبار بچه را ببیند از بیمارستان بیرون آمد. میگوید افسردگی پس از زایمان گرفته و تحمل یکبار دیگر امتحان کردنش را ندارد، حتی اگر از گرسنگی بمیرد.
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین