نی نی سایت:130 روز است که از حضورت در وجود من میگذرد. امروز هوای تهران آلودهتر از همیشه است و ماندهام چطور نفس بکشم که هوایت آلوده نشود و هیچ غباری فردا بر سینهات ننشیند. همه چیز سخت شده عزیز کوچولوی من. کمی درد دارم و دستشویی رفتنم بیشتر شده است. فکر کنم باید همه چیز تغییر کند، حتی خوابیدنم. شاید این دلدردهای گاه و بیگاه هم از همین باشد. میگویند کوچولوی من بزرگ میشود و دارد جایش را در شکم مادرش بزرگتر میکند. یکی دو هفتهای میشود که پهلو به پهلو میخوابم که نکند بند ناف دور گردنت بپیچد. باید به فکر چیزهایی که نمیبینم هم باشم. خواب است دیگر، گاهی خودم هم فراموش میکنم. حالا دارم با بالشت خوابیدنم را هماهنگ میکنم، اما بالشتها جا به جا میشود و گاهی صبح میبینم هیچ بالشتی بغلم نیست. هر چند بابات هم خیلی کمک میکند و هر وقت از خواب بیدار میشود، بالشت را بغلم میدهد. او هم نگران توست. میخواهیم تا روز تولدت در آرامش باشی. از حالا داریم برایت بالشت میگذاریم. نمیدانم مادران دیگر چطور با خوابیدنشان کنار میآیند؟ واقعا خوابیدن درست چگونه است؟
نظرات شما
جدیدترین پرامتیازترین