1 بار عقد بودیم ماشین جلویمون پسره موهاش رو شونه هاش بود و دستمال سر هم بسته بود
یه قیافه تابلو که نظرمو جلب کرد نه اینکه خوشم بیاد مسخره بود
به شوهرم گفتم ماشین جلویی رو ببین پسره چه ریختیه
واییییییییییییی پدرومو در اورد که تو چرا چشمت به همه جا هست .... خلاصه تا چند روز حسابی من و عذاب داد
الان بهتر شده خدا رو شکرررررررررررررررر
اویل زندگی جو گیرن مردا
دور باش اما نزدیک،
من از نزدیک بودن های دور میترسم.