۲۰سالمه دانشجوی پزشکیم بعد ماه ها امتحان و درگیری با دوستم هماهنگ شدیم بریم بیرون(کافی شاپی که یه چهارراه باخونمون فاصله داره🙂)اول گفتم بهش منو ببر اونجا گفت چون حموم بود دیرم میشد گفتم خودم میرم با عصبانیت گفت باشه..بعد که رفتیم یکم نشستیم پاشد اومد اونجا خیلی تعجب کردیم هم من هم دوستم انگار اومده بود منو با یکی گیر بندازه...بعد گفت چیز دیگه ای میخواین بگیرم گفتیم نه بعد حسابمونو داد و رفت ماهم یکم بعد پاشدیم دوستم گفت بریم پارک یکم قدم بزنیم به بابام پیامک دادم صدای گوشیمم زیاد بود ولی بعدش دیدم چنبار زنگ زده و صداش نیومده
اومدم خونه دیدم خیلی عصبانیه..بی جهت سرم داد میکشید میگفت نمیتونستین با مامانت برین؟
میگم چرا به پسر ۱۵ سالت که صب تاشب بیرونه چیزی نمیگی
میگی چون اون بچس مثل تو... نیس🙂خوبه تا حالا هیییچ اشتباهی ازم ندیدن
شروع کرد به دعوا و زدن اونقد گریه کردم چشام پف کرده گناه من چیه؟اصلا اینطوری نبود قبلا...کوچیکتر بودم هیچیی نمیگفتن..الان تنهایی میفرستنم یه شهر دیگه برا دانشگاه ولی تو شهر خودمون میمیرن اگه یه ساعت بیرون باشم
اینبار برم دانشگاه دیگه برنمیگردم