شاید نیازمنده کمی تنهایی ؟
نیمدونم چرا اینجوری شدم
خیلی زود از حرف زدن خسته میشم و فرار میکنم '
بعضی وقتا نیاز نیست کسیو از زندگیت بندازی بیرون اشغال راهشو ب سطل زباله پیدا میکنه'
یه وقتایی هم میخوای واقعا کمک کنی، ولی تهش میگن: مقصر تویی"
همه چی درست میشه، من اینجام )
انقدر مهربونه که وقتی به سینش تکیه میدی آروم تر نفس میکشه که اذیت نشی : 🛐
تففف
حتی حاضرم نفس نکشم ؛
ی روز یکی از دوستام خیره شده بود بمن !
منم دیگ هیچی نگفتم.
بعدش گف تو چهرت اینقد سرده ک میتونی نقشه ی ادمه بی حس و سرد و بازی کنی ؛
اون ک ی چی گفت و رد شد، ولی من خیلی بهش فک کردم، واقعا بعضی وقتا چهرم هیچ روحی نداره، شایدم حق با اون بود'
نیاز دارم تو زندگیم و رفتارم هم سرد باشم نه صرفا چهره !
دیگ فعلا همین -
تف تففف سرم دردههه
فاااک
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز