با شوهرم اختلاف داشتیم تازگی من خونه مامانم اینا بودم اون یه شهر دیگه . الان ما دو تا اوکی شدیم . یعنی میخواست جدا شه که به خاطر مهریه منصزف شد . چون من وسواس داشتم .
منم اومده بودم خونه مامانم اینا دکتر .
خلاصه گفت یه فرصت دیگه بدیم .
مامانشم زنگ زده بود میگفت جدا شید .😑
الان مامانم اینا میگن باید بیاد دنبالت وگرنه خیلی زلیل میشی . بعد من میدونم تو لج پیفته نمیاد .
راست میگن کلی حرفای نامربوط زد خودم برم خیلی بدبختانه است . ولی خوب اونم نمیاد چی کنم .