من دوستی ندارم،هیشکیو ندارم
به خاطر همین افسردگی گرفته بودم از تنهایی. گفتم برم کار. شوهرم گیر داد که نه برو کلاس آیلتس زبانتو تموم کن بریم از اینجا. من مرغم یه پا داشت که کارم میخوام
رفتم یه باشگاه خفن توی اندرزگو،پذیرشش بودم و کارای کامپیوتریشو انجام میدادم
تا دوهفته کارآموز بودم گفت ۵۰ ملیون سفته و مدرک تحصیلیت باید گرو بمونه، مدیرشم پاچه پاره بود. شوهرم گفت نرو
امروز یه روزه نمیرم ولی خیلی دوسش داشتم
دوباره افسرده شدم، محیط اونجا خیلی شاد بود
شوهرم گف به چی گم شه به تو شک داشته باشن با ۵۰ تومن سفتت بیچارت میکنه این زنه که من میبینم
وای خونه دارا چجوری افسرده نشم تو خونهههعههههههه
من از تنهایی وحشت دارم و همیشه هم تنها میشم
خستهههههه شدددم😭😭😭افسردگی ام شده یه جایی از خر واسم. تا بیکار میشم عین نقل و نبات اضطراب افسردگی میگیرم