2777
2789
عنوان

چطوری به همسری گفتین که باردار هستین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 82956 بازدید | 611 پست
با اجازه صاحب تاپبک ببخش اگه جاش اینجا نیس یه سری لباس استفاده شده در حد نو و نو برای فروش دارم خوشحال میشم ببینی شاید به دردت خورد http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=1067460&postID=41894176 ممنونم
مادر آن آتشکده عشقی است که آتش عشقش خاموشی نمی گیرد
منم روز تولد همسرم بهش یه بی بی چک کادو دادم؟!بعد از باز کردنش به شوخی گفت:این که نتیجه تلاش خودم و هدیه ی خداست بهم.حالا کارد تولدم کو؟؟!!خخخخخ
خدایا کاش لیاقت این همه لطف و مرحمت تو رو داشته باشم.خودت هوای پسر مو داشته باش!!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من و شوهرم حدود دو سال و هفت ماه بود در حال اقدام بودیم دوبار ایوای کردم ویک بار ای وی اف اما نتیجه نداد دیگه خسته شدیم. تا اینکه امسال رفتیم کربلا و امام حسین حاجتمونا روا کرد. وقتی از مسافرت برگشتم فهمیدم که من پری نشدم اولش گفتم شاید به خاطر مسافرت و خستگی باشه یه هفته ای طولش دادم تا بالاخره مامانم گفت برام بی بی چک خرید اصلا باورم نمیشد اما مثبت شده بود. خودم انقدر خوشحال بودم که فقط دور خونه راه میرفتم و مدام تو اینه به خودم نگاه میکردم اول به مامانم زنگ زدم بنده خدا تو این چندسال خیلی اذیت شده بود واقعا خوشحال شد. همون موقع شوهرم رسید وقت سورپرایز کردن نشد بی بی چک را بهش نشون دادم خیلی خوشحال شد اما باورش نمیشد چون قبلا یه بار اینطوری شده بود. نمیدونست چیکار کنه فقط بغلم کرد گفت برو سونو تا مطمئن شی ما داریم سه تا میشیم. وقتی ازمایش و جواب سونو را نشونش دادم و ساک حاملگی را دید باور کرد و برام یه هدیه بسیار زیبا خرید. کلا خیلی احساساتش را نشون نمیده اما از اون روز تاحالا بهم اجازه نداده دست به سیاه و سفید بزنم. انشالله به حق پنج تن ال عبا هرکسی که دلش نی نی میخواد خدا خودش بهش بده. انشالله
ما ده سال تو اقدام بودیم و خیلی دکتر رفته بودیم هم خودم لاپاروسکوپی کرده بودم هم شوهرم پارسال عمل واریکوسل کرده بود ولی هیچ نتیجه ای نگرفته بودیم تا امسال که تصمیم گرفتیم آی یو آی کنیم دفعه اول نشد ولی ما بازم تصمیم گرفتیم بریم و بعد از دوماه دوباره رفتیم مثل دفعه ی قبل بابام ازمون خواست که هفته ی اول رو روزا برم خونشون که استراحت بکنم و از جام پانشم البته دکتر گفته استراحت نمیخواد ولی خمه اصرا ر داشتن که استراحت کنم اما روز پنجم بعد آی یو آی یه اتفاق خیلی بد برا بابام افتاد و خیلی ترسیدیم و حرص خوردیم و بابام چندروز تو بیمارستان بستری بود منم پیشش بودم خلاصه کلا نا امید شدیم تصمیم داشتیم بعد عید بریم آی وی اف اما دوهفته بعدش که دو روز مری عقب افتاد شوهرم ول نکرد که تست بده منم تست دادم دیدم دوتا خط افتاد باورم نمیشد میگفتم محاله با این شرایط باردار باشم اما وقتی رفتم ازمایش دادم و مثبت مطمین شدیم اون موقع با خواهرم رفتم ازمایشگاه و شوهرم برا کاری خارج از شهر بود اونقدر هیحان زده بودم که اصلا تحمل نداشتم همون موقع بهش زنگ زدم و گفتم اولش میگفت دستش بنده خودش زنگم میزنه ولی من صبرم نبود یهو بهش گفتم ازنایشم نثبت بود اولش گفت شوخی نکن گفتم شوخی نیست راسته همینجور تلفنو قطع کرد دوباره زنگ زد تو شک بود ولی خیلیخوشحال بود تا شب خودشو رسوند ازمایش و بی بی رو بهش نشون دادم بعل و بوس و........ ببخشید خیلی طولانی شد .
بعد از 5 سال انتظار و کلی دکتر رفتن و لاپاراسکوپی و آی وی اف و کلی کارهای دیگه، در حالی که دکترا گفته بودن نمیتونم طبیعی باردار بشم و حتی باید تخمک اهدایی بگیرم، خدا بهمون هدیه داد،وقتی بی بی چکم مثبت شد فقط گریه میکردم دو رکعت نمازشکر خوندم.اصلا باورم نمیشد،رفتم دو تا آزمایشگاه مختلف آزمایش دادم وقتی مطمئن شدم رفتم به شوهرم گفتم،اصلا باورش نمیشد اون روز بارون میومد خیلی روز قشنگی بود.ان شاالله نصیب همه منتظران بشه
خدایا،اگر مرا به دوزخ افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که من تو را دوست دارم... ( مناجات شعبانیه)
هزار تا لایک دارین... خیلی فوق الهاده است تایپکتون الان که به اخر تایپک رسیدم نمیدونم قسمت من میشه منم بیام و اینجا از اون لحظه براتون بنویسم برا تموم شدن این انتظار دعایم کنید
یه صلوات یرا تموم شدن انتظار همه منتظرا بفرستید..... اللهم صل علی محمد و ال محمد
سلام وقتی بی بی چکم مثبت شد زود رفتم آز و جوابش 2 ساعت بعد آماده شد شوشو کلاس بود و حرفی بهش نزدم تا اینکه جواب آز گرفتم بعد زنگیدم و باهاش قرار گذاشتم وقتی دیدمش خیلی جدی بودم گفت جانم ؟ چیزی شده ؟ گفتم آره ....... دیگه باید قید اقدام واسه نی نی بزنیم .... هنگ کرده بود گفت چرا ؟مگه چیزی شده ؟......... بنده خدا ترسیده بود منم جواب آزمایشو دادم دستش اونم سردر نیاورد این ور اون ورش کرد و گفت خب این چیه ؟!!!!!!!!!!!!!!! گفتم من باردارم داری بابا میشی همونجا زد زیر گریه ............. خیلی خوشحال شد خداروشکر بابت این هدیه قشنگش ......... انشاالله هرکی نی نی میخواد خدا خیلی زود دامنشو سبز کنه ..... دعا کنید پسرم سالم بیاد بغلم
گر نگهدار من آن است که من میدانم ..... شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد .....صلوات لطفا 😍😍😍
سلام عزیزان خوبین؟ من ی بار ناخواسته باردار شدم اون موقع ترم ۴ کارشناسی بودم خیلی استرس داشتم موقع امتحانام تو خرداد سقط شد الان ک ترم آخرم دوباره حس میکنم حامله ام آخه پری ی هفته عقب افتاده کمردرد و دل دردم یعنی حامله ام؟ بی بی چک ک جواب نداد
خوش تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   avaz76  |  3 ساعت پیش
توسط   baransiyah7676  |  2 ساعت پیش