سلام لطفا هر کی تجربه داره بگه،پسرم دو سالو ۱۰ ماهشه تقریبا ۳ ماهه که اینطوری شده از هر صدایی که بیرون از خونه میاد میترسه و هی میگه این صدای چیه اون صدای چیه،تو خونه یه ثانیه از من دور نمیشه و یه لحظه اگه حواسش نباشه و مثلا من برم اتاق با داد و گریه میدوعه دنبالم و بهش میگم هیچی نیست از چی میترسی میگه اونجا صدا میاد قبلا اصلا اینطوری نبود و هر روز انگار داره بدتر میشه
کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!
پسر کنم دوستاش بعد یک تب این طوری شد یک شربت آهن خریدم بهش دادم بعد هم براش دل گوسفند گرفتم هفته ای ...
اره منم هر صدایی رو توضیح میدم بهش ولی فایده نداره،مثلا تازگیا میگم بدتر شده تو اشپز خونه نشستیم هی برمیگرده پشتشو نگاه میکنه بعد پشتشو میکنه به من که دیگه نترسه
کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!
پسرم تا ۵ سالگی از هیچی نمیترسید ببین راه پله ها لامپ خاموش باشه انقدر تاریک میشه جلوپامونو نمیبینیم از ۳سالگی تو اون تاریکی میومد نمیترسید اصلا ولی از وقتی کارتون باب اسفنجی میبینه میترسه از صدا از تاریکی چون از شبح وارواح وتاریکی داشته تو کارتون
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
چرا چرت میگی تو خونت چیزی هست دعا بنداز گردنش ازش دور میشن میشه .لطفا این افکارتون را بزارید برای خودتون بچه حتما از یه چیزی ترسیده یه روزی هنوز به همون فکر میکنه. اسباب بازی هاش را بهش بده کنارش بازی کن بهش ارامش بده خوب میشه. باهاش صحبت کن که بیرون چیزی نیست ببرش بیرون بفهمه بیرون چیزی نیست
اره منم هر صدایی رو توضیح میدم بهش ولی فایده نداره،مثلا تازگیا میگم بدتر شده تو اشپز خونه نشستیم هی ...
عزیزم دخترمنم یه مدت اینطکربودبزن توگوگل دعابرای ترس دومیادبابدن تمییزبنویس روکاغذبعدبزارش توپارچه بزارتولباسش مثلاباسنجاق وصل کن بهش من که جواب گرفتم خیلی خوب بود
من دو تا بچه هام یه کارتون میدیدن ولی یکیشون میترسیدتا شروع میشد گریه و داد باید شبکه را عوض میکردی .یه مدت از باب اسفنجی میترسیدن .حالا خوب شدن دقیقا همون ۳ سالگی اینها یادم میاد.
اجنه ک فقط بچه های کوچیک میبینه بچه منم همینجوری بودبخصوص تلویزیون میدیدحتی یک برنامه کودک خیلی شادخ ...
مرسی عزیزم
کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!
من دو تا بچه هام یه کارتون میدیدن ولی یکیشون میترسیدتا شروع میشد گریه و داد باید شبکه را عوض میکردی ...
ممنون عزیزم والا این فقط ماشین بازی میبینه نمیدونم شاید از یه چیزیش ترسیده
کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!
حالا به حرف این خانم گوش نده دیگه فکر کنم از این به بعد خودتم تو خونه بترسی.اینها خرافته عزیزم.بعضی ...
والا نه از حرفای این خانوم از حرکتای پسرم بیشتر میترسم منم عصبی کرده مثلا نشستیم غذا میخوریم یه دفعه با ترس میگه مامان در سس رو کی باز کرد🥺
کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!
ضعیف شده دل گوسفند و گرمی جان ها رو تجربه کن عالیه
ممنون گلم
کودکی ۷ساله مادرش را برد بیمارستان، دکتر گفت:مادرت میمیرد!بچه گفت:کی؟؟دکتر گفت:پاییز!بچه گفت:پاییز کیه؟؟گفت وقتیکه برگهای درختان میریزند،بچه آمد خانه نخ و سوزن برداشت رفت تا تمام برگهای شهر را به درختان بدوزد!