2777
2789
عنوان

♥♥♥♥♥♥مامان های فعال نی نی های ناز خرداد94♥♥♥♥♥♥

| مشاهده متن کامل بحث + 264118 بازدید | 36899 پست
سلام باران و الی جان من هم خیلی دلم میخواد اینجا پست بذارم ولی چون خلوته بیخیال میشم.. تو رو خدا بیاین از بچه ها بگین دلمون وا شه الان که نی نی های خردادی حسابی شیرین شدن دیگه کسی اینجا نمیاد...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام باران جان دختر من نه ماه و نیمشه از ۷ ماهگی چهاردست وپا میره...الان وسیله ها رو میگیره با کمکشون راه میره داره یاد میگیره از تخت و مبل بالا بره و با پا برگرده پایین هنوز از دندونش خبری نیست...از همون اول هیچ چیزی دهنش نمیذاشت الان چند روزیه میذاره دهنش فکر کنم داره از دندون خبری میشه شکر خدا غذا دوست داره و مثل پسرم بدغذایی و بد قلقی نمیکنه...شیر هم بیشتر خشک میخوره و شیرخودم کم شده ولی همچنان دوست داره و میخوره بیشتر شبا... دخترکم خیلی شیرین شده میخوام درسته قورتش بدم..خخخ مدام دست میزنه با سر و بدنش میرقصه تکون میده..با زبون و لبش صداهای جالب درمیاره و کف میزنه....کلاغ پر بازی میکنه....خوش خنده هم هست...صداهای مختلف هم درمیاره...گاهی من رو که میخواد انگار ماما هم میگه....دوست داره یواشکی یه چیزی رو برداره بعد من دنبالش کنم اونم فرار کنه..عاشق این بازی...ریسه میره از خنده...خخخخ فقط خوابش کمه ‌ بدخوابه....صد بار بیدار میشه در مورد یبوست دختر من از وقتی غذا میخوره اتفاقا دفعش خیلی زیاد شده گاهی بعد هر غذا دفع داره.. شما هم رایان خان رو از طرف من ببوس پسرم هم خیلی دوسش داره باهاش بازی میکنه ولی گاهی شیطنتای پسرم غیرقابل تحمل میشه و خواهرش هم اذیت میکنه..ولی بیشتر خوبن باهم...
سلام به همه. سونیای عزیزم! ببخشید با تاخیر جواب میدم. ماشالله به گل دختری! خیلی از توصیفاتی که در موردش گفتی شامل پیشرفتهای حرکتی و صداهائی که با لب و دهنش در میاره، شبیه رایان هست. چقدر خوبه که خوب غذا میخوره. از طرف ماچ گنده ازش بکن. بچه های این سن واااااااااقعا خوردنی هستن. وقتی شیرین کاریهای رایان رو می بینم، خستگی تنهائی و بچه داری 9 ماهه گذشته از تنم بیرون میره. رایان سرلاک رو فقط با میل و عشق و علاقه میخوره. اینقدر اسمشو براش گفتم تا میگم سرلاک، ذوق میکنه. سرلاک رو صبحها بهش میدم اونم نه در حجم زیاد. از وقتی هم ک به مشکل یبوست گرفتار شده، سرلاکش رو با آب انجیر از شب قبل خیس خورده درست میکنم. یدونه انجیر هم کامل توش له میکنم. با این تغییر دیگه سرلاک رو هم مثل سابق با میل و رغبت نمیخوره و باید باهاش بازی بازی کنم. در مورد انجیر و آبش از دکترش اجازه گرفتم که بهش میدم. رایان بطور مشخصی از وقتی ک وارد ماه دهم شده، پیشرفتهای حرکتی قابل ملاحظه ای داشته. یهو از روز پنج شنبه دیدم ک میتونه با انجام سه حرکت از حالت دراز کش به پشت، به حالت نشسته تغییر پوزیشن بده! کلییییییییییییییییییی براش ذوق کردم و تشویقش کردم. الانم ک بطور نیمه وقت میام سرکار، نمیدونی چقدر بیشتر به من وابسته شده. وقتی ک خونه هستم غیر از خودم پیش هیشکی نمیره. باید خودم باهاش صحبت کنم و براش توضیح بدم و ازش خواهش کنم تا بره پیش مامانم یا همسرم تا من بتونم کاری انجام بدم. همین مساله باعث شده بسیار بدخواب تر بشه. طفلی همه ش مضطربه و میترسه ک من دوباره تنهاش بذارم. در مورد یبوستش با رعایت موارد غذایی و دادن آب زیاد بهش، اوضاعش خیییییلی بهتر شده خدا رو شکر و به یکروز در میون رسیده کار کردن شکمش. خیلی براش نگران بودم. خیلی خوشحالم ک الان بهتره. راستی سونیا جون! دوتا بچه داشتن رو توصیه می کنی؟ چطوریه روابطشون؟ وجود پسرت بیشتر برات کمک بوده یا اذیت؟ یه سوال دیگه! شما خونه رو برا دخترت ایمن کردی؟ اگه آره، چکارهائی کردی؟ در مورد هفت سین بچگ.نه، ایده ای نداری؟ من امسال میخوام به افتخار حضور رایان هفت سین متفاوت و شاد و بچگونه بچینم ولی هنوز نمیدونم دقیقا چکار کنم!!! دوستای دیگه! چرا نمیاین؟
سلام باران جان خدا حفظ کنه رایان جون رو براتون... در مورد سرکاررفتن میدونم چی میگی چون من هم سر پسرم یه مدت رفتم سرکار...وقتی از مهد میومد مدام بام میچسبید و فقط شیر میخورد شبها هم به شدت بدخواب شده بود و پسری که درطول شب فقط یکی دوبار واسه شیر بیدار میشد ده بار تا صبح بیدار میشد و شیرمیخورد یکسره بهم چسبیده بود.خب طبیعیه بچه ها تو این سنها اضطراب جداییشون زیاده...اگه میتونی وقتی میای خونه کار خونتو کمتر کن بیشتر وقتتو برای پسرت بذار و باهاش بازی کن و بهش برس تا اضطرابش کم بشه و نبودت جبران بشه
در مورد دو تا بودن بچه ها پسرم وقتی دخترم به دنیا اومد. و نوزاد بود اصلا حسادت نمیکرد و ناراحت نبود و خیلی هم خوشحال بود ولی از وقتی دخترم بازی کردن یاد گرفته و چهاردست وپا میره و به اسباب بازیاش دست میزنه پسرم یه مقدار خشونت به خرج میده در مقابلش..یا وقتی میخواد با خواهرش بازی کنه کمی اذیت میکنه بچه رو ولی قصد آزار نداره اتفاقا خیلی هم دوسش داره هر روز ا زمن تشکر میکنه که خواهرشو از دلم آوردم براش.خخخ دوسش داره و میگه اویسا که اومد من از تنهایی دراومدم گاهی خیلی شیطنتاش زیاد میشه و حسادت میکنه به خواهرش مثلا اگر ما اویسا رو بغل کردیم حتما باید آقا رو هم بغل کنیم گاهی ادای خواهرشو درمیاره..مثل اون نی نی میشه تا جلب توجه کنه و ماهم توجهمون رو بهش بیشتر میکنیم ولی درکل خیلی خوبه...دخترم هم عاشق داداششه کلی با هم بازی میکنه ولشون کنم همش تو بغل همن...خداروشکر سختیاش داره کم میشه
در مورد ایمنی خونه...من سر پسرم کل خونه رو ایمن کرده بودم و دیگه خونم همونطور مونده.‌.خونه تقریبا ایمنه مونده کابینتا که هنوز دخترم قدرت بازکردنشون رو نداره وگرنه در اونها رو هم باید چفت و بست میکردم.خخخ من کل گلدونا و کریستالها مو برداشتم ...شمعدونیا و کشوهای دک دست بچه همه خالیه... یه تلفن ثابت سیمی داشتیم اونم جمعش کردم..از بیسیم استفاه میکنیم تلفن بیسیم هم قابلیت نصب رو دیوار رو داره..اسباب بازیای ریز و با قطعه های کوچیک پسرمو کلا جمع کردم گذاشتم تو کمد..اسباب بازیای بیخطر رو گذاشتم دم دستشون...جلو بخاری و جاهای ممنوعه رو با میز یا پشتی راشو بستم تا دختری نتونه بره اونجاها در مورد هفت سین شرمنده ایده ای ندارم چون ما برای تحویل سال میریم شهرستان و سفره ی هفت سین چون سبزه چیزی نمیندازیم خونه شوهرم ادم خوش ذوقی چند نوع سبزه گذاشته داره سبز میکنه خخخ
سلام مجدد سونیا جون. پس در کل راضی هستی از دو تا نی نی! اختلاف سنی شون چند ساله؟؟؟ من قبل از رایان، می گفتم دو تا بچه. اما الان میگم فقط همین یکی! بهم خیلی سخت گذشت این 9 ماه. رایان هم به تبع، اذیت میشه وقتی من خسته و کلافه و عصبی ام. دلم براش میسوزه. این که میگم یه بچه، بیشترشم به خاطر آزار و سختیهائیه ک به بچه میرسه. چون واقعا گناه دارن. ما اونا رو وارد این دنیای پر از سختی و رنج و اذیت می کنیم! سونیا جون! در مورد هفت سین و ایمنی خونه نگفتی! وسایل کمک آموزشی چی براش گرفتی؟ غذا چیها بهش میدی؟
سونیا جون! چ خوب ک خونه تون ایمنه! کف خونه تون خالیه یا موکت و فرشه؟ ما کل خونه مون تقریبا خالیه (مستاجر هم هستیم). حالا موندم موکت کنم یا بریم جای کوچیکتر اجاره کنیم! راستی از تجربیاتت در مورد بچه اول و مواردی ک میتونه براش خطرساز باشه، بهم بگو. مرسی.
در مورد ایمنی خونه یادم رفت بگم کل پریز برقها رو محافظ گذاشتم... کف خونمون موکته...خونمون قدیمیه..از اول موکت کردیم شما هم فعلا جاهایی که بچه بیشتر در رفت و امده رو موکت.کن اگه خدای نکرده افتاد زمین چیزیش نشه در مورد دو تا بچه ...پسرم میشه گفت کمک حالمه چون همین که هست دخترم باهاش مشغوله و وقتی داداشش پیششه کمتر سراغ من میاد و وابستگیش کمتر میشه...مثلا من تو آشپزخونم و بچه ها تو سالن دارن بازی میکنن ..در حالیکه آشپزخونمون اوپن هم نیست و من دیدی بهشون ندارم...یا مثلا به پسرم میگم سر خواهرتو گرم کن من فلان کار رو انجام بدم قبول میکنه سرشو گرم میکنه باهاش بازی میکنه و مراقبش هم هست... بعد عید خدابخواد میخوام کلاسای پسرمو شروع کنم دخترم اذیتی نداره برام بیشتر هم و غمم رو پسرمه...الان تو دوره ای که باید بهش بیشتر برسم الان ۴ سال و دو ماهشه..اختلاف سنیشون سه سال و چهار ماهه بعد عی. میفرستمش کلاس ژیمناستیک ..دوست دارم موسیقی هم بره که شوهرم مخالفه میگه زوده براش از مهر ماه ایشالا مهدکودک میفرستمش
غذا صبحا به دخترم سرلاک با بیسکویت میدم گاهی هم حریره بادوم یا فرنی... نهار و شام سوپ..‌سوپ رو سعی میکنم متنوع درست کنم براش تازگی داشته باشه کمی از غذای خودمون هم بهش میدم...مثلا کته با خورشت له میکنم با قاشق میدم میخوره زرده تخم مرغ...سیب و موز و ماست و خرما هم بهش میدم...گاهی چهاروعده غذا بهش میدم با این میانوعده ها مثلا امشب میخوام آش رشته درست کنم از اون. هم بهش میدم
سلام سونیا جون. مرسی از بیان تجربیاتت. پس نتیجه می گیریم، سر بچه ی دوم، آدم کلی از زحماتش کمتر میشه! البته اگر اختلاف سنی بچه ها همین حدودای بچه های شما باشه. چقدر خوبه ک برنامه غذائی گل دخترت، متنوعه! منم قبل از اینکه رایان براش مشکل یبوست پیش بیاد، همه اینهائی ک شما گفتی رو بهش میدادم. اما الان فقط سوپ جو . کدو خورشتی و بادوم و کمی خرما و انجیر و آلو توی غذاش هست. فکر کنم ازشون زده بشه به زودی! در مورد ایمنی خونه، فکر کنم موکت کنم منم خونه رو! رایان دیگه رسما راه افتاده!
سلام. پسرم داره ده ماهش تموم میشه. سه روز تب داشت. دکتر بردیم گفت داره دتدون در میاره. حالا بعد از سه روز کمی شکمش شل کار میکنه که البته الان بهتره. بدنش هم دونه های ریز قرمز ریخته. میخواستم بیینم کسی چنین تجربه ای داشته.؟ چیکار کنم دونه ها خوب بشه و چند روز طول میکشه خوب بشه؟ ممنون میشم جواب بدین
عزیزم‌ مصباح جان تبش به احتمال زیاد ویروسی بوده من اصلا اینکه بچه با دندون تب میکنه و اسهال میشه اصلا قبول ندارم اگه دو سه روز تب داشت و خوب شد و علائم دیگه ای نداشت یعنی ویروسیه و بعد نهایت سه روز تبش قطع میشه اما پشت بندش و از عوارض تب ...اسهاله و دون های قرمز روی بدن...نگران دونها نباش خودش خودبخود برطرف میشه مال تبشه...زود هم برطرف میشه اینا تجربه های خودمه و بچه های من هم دقیقا همینطورن شدن..
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  3 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  4 ساعت پیش