اره راست میگی منم شنیدم میگن واسه خواسته هاتون راه تعیین نکنید جهان خودش میدونه نظم رو چجور برقرار کنه که بشه...
بعد یه سوال دیگه عزیزم
شما بعد اینکه تمرین رو انجام دادید چقدر طول کشید دوستت برگشت؟ من یه مدت سعی کردم کینه یا کدورتی اگه تو دلم بود نسبت به دوستم از بین ببرم و از ته دلم ببخشم ولی خب خبری نشد
من خیلی سوال درباره دنیا و خدا داشتم یه مدت بعد طلاق افسردگی شدید داشتم ینی هرکی به من میرسید وا میموند میگف بابا تو دیگه داغونی .منی ک نمازام قضا نمیشد منکر وجود خدا شدم . انواع اقسام بیماری بی پولی فقر ... خب خلاصه استادو پیدا کردم بین همه فقط حرفای استاد به دلم مینشست و پازل های سوالات ذهنیمو تیکه تیکه کنار هم جور میکرد. استاد میگه مریم که در واقع الان هم خونه استاده زمانی ک همکارش بود بااینکه میتونس مجانی از اموزش ها استفاده کنه بهاشو پرداخت میکرد . حتی استاد به خاهرای خودشو رایگان نمیده فایلاشو اونم دلیل داره . چون اموزش ها نیاز ب این داره ک ب استاد ایمان داشته باشی در این صورت این هزینه بالا رو پرداخت میکنی در واقع اگر از پولت بگذری ینی واقعا عزمتو جزم کردی که موفق شی اونوقت با تمام قدرت قدم میزاری تو این راه . کسانی ک از اموزش ها استفادع میکنن صدها برابر اون پول ب زندگیشون برمیگرده و این سرمایه گزاری واقعا می ارزه . من خودم یه مدت چون دیدم هزینه هاش بالاس ازش زده شدم ازش متنفر شدم اما باز چرخید چرخید دوباره رفتم سمتش و از اموزش های رایگانش استفاده میکنم . خود استاد میکه اونایی ک میان اینجا اولش مخالفت میکنن میرن اما دوباره برمیگردن ... خلاصه باید تو مدارش باشی اشکال نداره به همون اموزش های بقیه هم عمل کنی ممکنه دوبارع باعث شع برگردی پیش استاد . نگران نباش کم کم اتفاق میفته باید تکاملت طی بشه . عرشیان فرم قبول دارم خوبه ولی ب استاد نمیرسه
من بین همه شون امیرشریفی رو بیشتر از همه قبول دارم و واقعا بنظرم از همه بهتره و با توضیحات اون خیلی ارتباط برقرار میکنم
اما خب خیلی بی انگیزه و بی رمق هستم هی شل کن سفت کن درمیارم به قولی هم تنبلم و خودمو ول کردم هم میدونم کلی چیز هست تو دنیا که من هنوز میخوام و راهشم میدونم ولی تو راه قدم برنمیدارم نمیدونم چرا اینطوری شدم
امیر شریفی هم تعریفشو خیلی شنیدم نمیدونم چرا پیداش نمیکنم فک کنم تو مدارش نیستم😑 منم مث خودتم همه همینیم استاد عباسمنش میگع دائم باید رو باورها کار کرد چون یه شبه نیومدن ک یه شبه برن . نمیدونم همین امیر شریفی بود کی بود میگف بیمار شده بود ولی استاد عباسمنش سالهاست حتی یه قرص مصرف نکرده من چون رو سلامتیمم خیلی ضعف داشتم خیلی بیشتر به اموزه های استاد تمایل دارم چون در همه زمینه ها موفقه . و همین پاسخ ب سوالات خدا و قران ینی قران رو از نظر قانون جذب بررسی میکنه...
نه بیمار نشده بود شریفی... اتفاقا میگفت من لکنت زبانم رو تونستم خوب کنم موهاشم میگفت کلا ریخته بود اما الان مو داره میگفت اضافه وزنم داشتم با قانون جذب وزن کم کردم ولی یه بار یادمه تو یه فایل فکر کنم گفت بچه بودم همش مریض میشدم ولی الان اصلا
بیا من کانال و سایت شو میگم میبینی تو مدارش هستش سرچ کنی پرورش افکار سایتش میاد بالا ولی تلگرامش خیلی بهتره چون اونجا یه عالمه فایل اموزشی رایگان گذاشته
ولی خب من به این نتیجه رسیدم مهم ترین چیز انگیزه ست من هی خواستم از نو شروع کنم نتونستم هی وسطا ول کردم نمیدونم چرا اینطوری شدم
راستش من تو این همه سال اصلا از قطع ارتباطم با این ادم پشیمون نبودم و همیشه ام میگفتم بهتر که قطع شد ولی سر یه موضوعی که خب اینجا دوست ندارم بازش کنم یکم به این دوستم مربوط میشه یه روز یهو به ذهنم رسید که چرا هیچ وقت به این فکر نیوفتادم که دوباره اشتی کنم! یعنی مثل یه راه حل برای بهتر شدن اون کار به ذهنم رسید
بعد نه تنها فقط برای اون موضوع بلکه رفتم عکسامونو نگاه کردم خاطرات مونو یادم اومد دیدم واقعا دلم برای دوستم تنگ شده حتی سعی کردم اون کینه و نفرت رو که فقط سم بود برا خودم از دلم بیرون کنم و از ته دل همه چیو ببخشم یادم بیاد که باهم خاطرات خوبم داشتیم حتی جوری که براش واقعا ارزوی موفقیتم میکردم...
اون چیزی ک از استاد یاد گرفتم میگم عزیزم شاید کمکت کنه من خودم خیلی رو ادما حساب باز میکردم هرجا میرفتم باید دوستم میبود تنهایی حس بدی بهم میداد تااینکه فهمیدم اینا همه یه نوع شرکه ک ما رو کسی جز خدا حساب باز میکنیم اتفاقا منم با یه دوست قدیمی قط رابطع کردم دلم براش تنگ شده گاهی میگم بهش پیام بدم اما ن از روی نیاز و اینکه بخام مشکلاتمو باهاش حل کنم فقط برای دوستی .. اما باز پشیمون میشم میگم ولش کن حتما دلایل محکمی داشتم ک باهاش قط رابطه کردم پس بیخیالش زندگی با اون یا بدون اون جریان داره...
نه من محتاجش ک نیستم
ببین گاها تو زندگی ی الهاماتی میشه اگه تو مدار درس باشی من ی چیزی میخواستم که خب ب اینم مربوط میشد ینی خواه یا ناخواه مجبور به دیدنش میشدم
اما این بهم الهام شد که جای کینه توزی چرا اشتی نکنم یا به قولی از در محبت وارد نشم چه بسا اونم بعنوان یه وسیله الهی بتونه کمک کننده باشه برام
ولی وقتی کینه هارو ریختم دور دیدم واقعا الان حق ب جانب نیسم و دلمم براش تنگ شده حتی
نه ببین منظورمو متوجه نشدی عزیزم
الهامات ذهنی یعنی تابحال نداشتی؟ منظورم همون نشونه هستش
مثلا من به فرض میخوام ازدواج کنم تو اینستا اتفاقی یه کلیپ عروسی میبینم
یا میخوام مهاجرت کنم مدام افرادی میبینم که مهاجرت کردن ....
یا یه کار میخوام بکنم یهو یه کار ذهنی متناسب با اون ب ذهنم میاد...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز