سلام به همه مامانهای مردادی
من بعد از یک غیبت کبری اومدم
نی نی های گل چطورن
تولد های همگی شون هم که نزدیکه
ماهک 10 روزه که جیش رو می گه دیگه پوشکش نمی کنم خیلی راحت شده شبها هم بدون پوشک می خوابه
دندونهاش هم همه در اومده
کلی هم شعر بلده پدر منو درآورده انقدر حرف می زنه همش در حال تعریف کرددنه کتاب قصه هاشه
برای تولدش هم تصمیم گرفتم یه مهمونی کوچولوی 30 نفره تو باغ پدر شوهرم بگیرم شام هم می خوام یرنج و جوجه کباب بدم ( خودم رو حسابی راحت کردم )
خبر های این مدت رو همه رو دادم
شما از نی نی های گل تون بگید
و از برنامه ای که برای تولد شون دارید که همه ایده های جدید بگیریم
منتظر نظراتتون هستم.
من بعد از یک غیبت کبری اومدم
نی نی های گل چطورن
تولد های همگی شون هم که نزدیکه
ماهک 10 روزه که جیش رو می گه دیگه پوشکش نمی کنم خیلی راحت شده شبها هم بدون پوشک می خوابه
دندونهاش هم همه در اومده
کلی هم شعر بلده پدر منو درآورده انقدر حرف می زنه همش در حال تعریف کرددنه کتاب قصه هاشه
برای تولدش هم تصمیم گرفتم یه مهمونی کوچولوی 30 نفره تو باغ پدر شوهرم بگیرم شام هم می خوام یرنج و جوجه کباب بدم ( خودم رو حسابی راحت کردم )
خبر های این مدت رو همه رو دادم
شما از نی نی های گل تون بگید
و از برنامه ای که برای تولد شون دارید که همه ایده های جدید بگیریم
منتظر نظراتتون هستم.
سلام
به به می بینم که ما نبودیم اینجا رونق گرفت. ما که هرچی فریاد زدیم کسی نیومد
ما بعد از یه مسافرت 28 روزه برگشتیم به منزل
به به می بینم که ما نبودیم اینجا رونق گرفت. ما که هرچی فریاد زدیم کسی نیومد
ما بعد از یه مسافرت 28 روزه برگشتیم به منزل
مامان پانی همش من باید عکس بذارم خیلی نامردیه. بابا نا سلامتی شما هم ننه مردادی هستید.
سلام به همه تنبلا
بابا توروخدا همتون بیاین دیگه!
پانی هنوز پوشک میبنده! شعر هم کلی بلده و همش داره حرف میزنه. الان بهم زنگ زده میگه مامان برام کرن فلکس بخر!!!!
7 8 تا رنگ هم بلده و کلی حیوون رو میشناسه! (حالا من هی تعریف میکنم!!!!!!!!!)
مصی جون ماهک چندم مرداده؟
تولد پانی، محمد رضا و فرزان هم تو یه روزه!
بابا توروخدا همتون بیاین دیگه!
پانی هنوز پوشک میبنده! شعر هم کلی بلده و همش داره حرف میزنه. الان بهم زنگ زده میگه مامان برام کرن فلکس بخر!!!!
7 8 تا رنگ هم بلده و کلی حیوون رو میشناسه! (حالا من هی تعریف میکنم!!!!!!!!!)
مصی جون ماهک چندم مرداده؟
تولد پانی، محمد رضا و فرزان هم تو یه روزه!
ماهک 15 مرداد.
هی هی افسردگی گرفتم محمدرضای من هنوز زیاد حرف نمیزنه. فقط 3-4 کلمه اون هم اگه واقعا بهشون احتیاج پیدا کنه.
آره تولد این سه تا شیطون توی یه روزه. البته به قمری روز مبعث بود که گذشت.
محمدرضا همچنان به مکیدن ادامه میده. میخوام از شیر بگیرمش اما همه میگن بذار توی مهر که هوا خنکه. میگن توی گرما خوب نیست از شیر بگیریش . نمیدونم والله......
آره تولد این سه تا شیطون توی یه روزه. البته به قمری روز مبعث بود که گذشت.
محمدرضا همچنان به مکیدن ادامه میده. میخوام از شیر بگیرمش اما همه میگن بذار توی مهر که هوا خنکه. میگن توی گرما خوب نیست از شیر بگیریش . نمیدونم والله......
این هم چندتا عکس از محمدرضا در مسافرت.
حالا نوبت شماست.
حالا نوبت شماست.
وای چه پسر آقایی! مخصوصا اونجا که داره کنار دریا راه میره و فکر میکنه.
اصلا نگران نباش مهتاب جون پسرها دیرتر از دخترها حرف میافتن. الان پسر دوستم یک ماه و نیم از پانی بزرگتره و هنوز خوب حرف نمیزنه. اینو تو کتاب همه کودکان تیزهوشند اگر هم نوشته.
اصلا نگران نباش مهتاب جون پسرها دیرتر از دخترها حرف میافتن. الان پسر دوستم یک ماه و نیم از پانی بزرگتره و هنوز خوب حرف نمیزنه. اینو تو کتاب همه کودکان تیزهوشند اگر هم نوشته.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز