سلام ،
مونا جون من اکر بودم میذاشتمش حتما، اخه اکر بدون تعصب بخوایم نکاه کنیم یک دختر با حند تا بسر که معلم هم تو کلاسه تنها حیزی که میتونه داشته باشه حسه رقابته که من خودم هم بیشتر وقتها با یه کلمه های کوحولو تحریکش میکنم. مثل این که برو ببینم حیکار میکنی و به این بسرها نشان بده که کی بهتره.
از طرف دیکه هم من معتقدم این حس به هر حال وجود داره همان طوری که در ما هم یک زمانی بوده بس بهتره که ما خودمون اکاهانه بهش سمت و سو بدیم. رفتن به یک کلاس این طوری خیلی بهتر از اینه که در خفا خودشون بخوان با کسی سر و سری داشته باشن.
مریم جون من با حرفت در مورد دوست و فامیل نزدیک کاملا موافقم و درک میکنم منظورت را .
هر حی تو این سن بخوای نهی کنی نتیجه بدتری میده حون از بین نمیره بلکه به حالت مخفی تری در میاد. ( اینم خودش قانونی شد برای خودش ها). :)
حند روز بیش دختری یه حیز کوحولو راجع به دوستش کفت و من خودم کل جریان را توضیح دادم. بعد هم خندیدم و کفتم تو مثل این که نمی دونی منم یه روزی تو سن تو بودم و حیزهایی را که تو الان داری تجربه میکنی تجربه کردم و به خاطر همینه که الان بهت میکم اجازه بده من راهنماییت کنم. فکر میکنم این حرفم تاثیر خوبی داشت.
مونا جون من اکر بودم میذاشتمش حتما، اخه اکر بدون تعصب بخوایم نکاه کنیم یک دختر با حند تا بسر که معلم هم تو کلاسه تنها حیزی که میتونه داشته باشه حسه رقابته که من خودم هم بیشتر وقتها با یه کلمه های کوحولو تحریکش میکنم. مثل این که برو ببینم حیکار میکنی و به این بسرها نشان بده که کی بهتره.
از طرف دیکه هم من معتقدم این حس به هر حال وجود داره همان طوری که در ما هم یک زمانی بوده بس بهتره که ما خودمون اکاهانه بهش سمت و سو بدیم. رفتن به یک کلاس این طوری خیلی بهتر از اینه که در خفا خودشون بخوان با کسی سر و سری داشته باشن.
مریم جون من با حرفت در مورد دوست و فامیل نزدیک کاملا موافقم و درک میکنم منظورت را .
هر حی تو این سن بخوای نهی کنی نتیجه بدتری میده حون از بین نمیره بلکه به حالت مخفی تری در میاد. ( اینم خودش قانونی شد برای خودش ها). :)
حند روز بیش دختری یه حیز کوحولو راجع به دوستش کفت و من خودم کل جریان را توضیح دادم. بعد هم خندیدم و کفتم تو مثل این که نمی دونی منم یه روزی تو سن تو بودم و حیزهایی را که تو الان داری تجربه میکنی تجربه کردم و به خاطر همینه که الان بهت میکم اجازه بده من راهنماییت کنم. فکر میکنم این حرفم تاثیر خوبی داشت.
مرسی مامان خانم گل .
میدونی حس میکنم جدیدا" سعی میکنه توجه پسرا رو به خودش جلب کنه .
یا مثلا" در موردشون با من یه جوری با هیجان صحبت میکنه .
میترسم بره کلاسه تمام فکر و ذکرش بشه این پسرها . ...
نمیدونم یه دلواپسی کاملا" مادرانه ....
ولی با حرف تو هم موافقم . میذارمش .
میدونی حس میکنم جدیدا" سعی میکنه توجه پسرا رو به خودش جلب کنه .
یا مثلا" در موردشون با من یه جوری با هیجان صحبت میکنه .
میترسم بره کلاسه تمام فکر و ذکرش بشه این پسرها . ...
نمیدونم یه دلواپسی کاملا" مادرانه ....
ولی با حرف تو هم موافقم . میذارمش .
منم دقیقا همین را میگم .همین حس جلب توجه را بزار تو درس باشه و تشویقش کن با نمره خوب گرفتن تو این کلاس باشه.اینجوری هم به حس این سنشون جواب داده شده و هم در کنارش درس را خوانده و موفق بوده.
باید با این حس هاشون هوشمندانه برخورد کنیم.
باید با این حس هاشون هوشمندانه برخورد کنیم.
مونا خیلی طبیعیه عزیزم.همه بچه ها اینطورن.خودشونو میخوان امتحان کنن ببینن جذاب هستن یا نه . خوب اگر تومسیر دری باشه رقابتش میافته درس خوندن و خودشو نشون دادن چه بهتر.....حواست به لباس پوشیدنش باشه.
مریم جون به نکته خوبی در مورد لباس بوشیدن اشاره کرد. به نظر من از همون اول بکو حون کلاس درسی هست باید با همان لباس مدرسه بری که دیکه در این مورد هم به مشکل نخوری.
مامان خانم گل اوضاع احوال چطوره؟؟؟جا افتادین ؟؟؟همه چی رو براه؟؟درسا که بعد از 18 سال خودشو اونجا میبینه. من هرچی حرف دانشگاهو میارم وسط میگه حالا ببینم مک گیل میخوام برم یاتورنتو.......................قیافه منو باید ببینی قشنگ واسه من تصمیم میگیره. امروزم میگفت نگران نباش من تا فوق خوابگاه میرم. وقتی هم میخواستم براش تخت و اینا رو عوض کنم همش میگفت نمیخواد گرون بخری..چند سال دیگه بادی بفروشیم. دیگه بدردم نمیخوره
سلام مریم جون
من که سعی میکنم خوب باشم و دلتنگی به خودم راه ندم.ولی خوب دخترم عاشق اینجاست .من هم به همسرم گفتم که تا 18 سالگیش من اینجا میمونم و به احتمال زیاد بعدش که رفت دانشگاه برمیگردم.
فکر کن با درسای شما هم خوابگاهی بشن.خیلی خوبه که درسا به اومدن فکر میکنه ولی خوب فکر میکنم مرتب براش بگو که هر کاری سختی های خودش را داره و زبانش را خیلی باید تقویت کنه.
من که سعی میکنم خوب باشم و دلتنگی به خودم راه ندم.ولی خوب دخترم عاشق اینجاست .من هم به همسرم گفتم که تا 18 سالگیش من اینجا میمونم و به احتمال زیاد بعدش که رفت دانشگاه برمیگردم.
فکر کن با درسای شما هم خوابگاهی بشن.خیلی خوبه که درسا به اومدن فکر میکنه ولی خوب فکر میکنم مرتب براش بگو که هر کاری سختی های خودش را داره و زبانش را خیلی باید تقویت کنه.
ای وای چرا برگردیییییییییییییییییی. اصلا فکرشم نکن. اوضاع اینجا برای بچه ها خیلی داغونه. واقعا میگم بزار راهشو پیدا کنه. سعی کن خودتو سرگرم کنی اونجا .کار خیلی عالیه. زبان دو تا بچه های من خوبه. درحدی که تو خونه با هم انگلیسی حرف میزنن کامل.
خودتو سگرم کن و بفکر این باش که اونایی که دلتنگی براشونو با خودت ببری.
هم خوابگاه بشن که عالیههمین الانم بدش نمیاد تو یه مدرسه شبانه روزی اسمشو بنویسیم .کاملا آمادگی روحی داره.
خودتو سگرم کن و بفکر این باش که اونایی که دلتنگی براشونو با خودت ببری.
هم خوابگاه بشن که عالیه
همین الانم بدش نمیاد تو یه مدرسه شبانه روزی اسمشو بنویسیم .کاملا آمادگی روحی داره.
بچه ها سلام
مریم جون مامان خانم گل لطفا دختر های منو هم ببرین توی خوابگاه دختر های گلتون
یکی از قشنگترین حس های مادرانه همین حس های ما است با یک دنیا آرزوهای زیبا برای اونا
مریم جون مامان خانم گل لطفا دختر های منو هم ببرین توی خوابگاه دختر های گلتون
یکی از قشنگترین حس های مادرانه همین حس های ما است با یک دنیا آرزوهای زیبا برای اونا
مریم جون درسا کانون زبان میره ؟ پارسال هم میرفت ؟
مامان خانم گل اصلا برنگرد اشتباه میکنی عزیزم ! البته یکی دوتا از دوستان ما که رفتند و اظهار دلتنگی کردند و بر گشتند ولی دوام نیاوردند و بعد از مدتی از اینکه برگشتند پشیمان شدند و دوباره برای رفتن اقدام کردن !!
سلام خانوما
لطفا" برای دختر منم توی خوابگاه دختراتون یه جا بذارید
هزار آسمان جان دختر منم کانون زبان میره .
از اول تابستون امسال گذاشتمش . خوبه
من که خیلی راضیم خدا رو شکر ...
لطفا" برای دختر منم توی خوابگاه دختراتون یه جا بذارید
هزار آسمان جان دختر منم کانون زبان میره .
از اول تابستون امسال گذاشتمش . خوبه
من که خیلی راضیم خدا رو شکر ...
مونا جون دختر من هم کانون زبان میره الان run4 است منم راضیم
الهی چقدر خوب میشه اگه بچه های همون با هم توی یه خوابگاه در تورنتو جمع بشن و درس بخونن !
الهی چقدر خوب میشه اگه بچه های همون با هم توی یه خوابگاه در تورنتو جمع بشن و درس بخونن !
ایشالله که حتما دانشگاه خوب و عالی میرن. بچه ها هرچی از آرزوهای بزرگ براشون حرف بزنید هدفهاشون متعالی تر میشن . بچه ها مدرسه شبانه روزی با سرویس غذا و همه چیز 3000 دلار ماهیانه تو کانادا.
نه دختر من از سه سالگی تو مهدشون سیستم فونیکس داشتند و اونجا یاد گرفت. چند سالی هم کیش میرفت. الان جایی نزاشتمش .وقتشو واقعا نداره ولی چون با برادرش تو خونه حرف میزنه یادش نمیره. تمرین میشه براش.
نه دختر من از سه سالگی تو مهدشون سیستم فونیکس داشتند و اونجا یاد گرفت. چند سالی هم کیش میرفت. الان جایی نزاشتمش .وقتشو واقعا نداره ولی چون با برادرش تو خونه حرف میزنه یادش نمیره. تمرین میشه براش.
بچه ها کدوم شعبه کانون میزارین. شهرک غرب و صادقیه بالای فراز که میدونم هست. تو غرب میدونین دیگه چه شعبه هایی داره؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز