یه چیزی بهت بگم
تو هم الان فقط داری بدیها و ضعفاشو می بینی چون اولین چیزی که درباره همسرت میگی اینه که نمیخوامش
آدم وقتی کسی رو نخواد عیبای اون شخص بزرگ میشه
حالا بیا یه مدت سعی کن دوستش داشته باشی بخدا هیچ غیب و ضعفی به چشمت نمیاد
فکر می کنی هزاران ازدواج اشتباه که با عشق و عاشقی شروع میشه چه جوری شکل می گیره؟ آدم از بس عاشقه عیبهای بزرگ طرف رو هم نمی بینه
قبل از ازدواج باید چشمها رو باز کرد بعد ازدواج باید یه کم چشمها رو روی هم گذاشت
یه تلاشی برای دوست داشتن همسرت و زندگیت بکن همش منفی به ماجرا نگاه نکن انشالله که بهتر بشه اوضاع
مثلا چرا وقتی میگی جدابشیم و اون دنبالشو نمی گیره میگی میزنه به بی خیالی چرا نمیگی دوستم داره و نمی خواد حرف حدایی بشنوه
می دونی چرا از سر کار مستقیم میره خونه مادرش ؟
شاید چون اونجا محبت می بینه
اون محبنو تو بکن ببین چی میشه
امتحانش که ضرر نداره
بعد اگه اوضاع خوب نشد به جدایی فکر کن