مامان بزرگش مریض شده اوردنش بستریش کردن از روستا اوردن شهرستان بیمارستان بستریه بعد این سرکار بوده هرچی داییش و مادرش زنگ زدن ک مثلا برامون چای و اینا بیار برنداشته اونام از یکی دیگه قرض گرفتن الان مامانش مونده پیش مادربزرگ ... بهش میگم چرا بمن زنگ نزدن من تهیه میکردم خب میگه ب فلان چیزت نزدن خیلیم خوب میگم بریم عیادت میگه عمرا ببرمت بیمارستان الان هزار تا مریضی هست میگم ی زنگ بزن ب مادرت ببین چیزی لازمش نباشه میگه بهش گفتم من سرکار میمونم بیخیال خودشون ی کاری میکنن مگه ما تصادف کردیم اونا اومدن؟ خودشم گرفت خوابید خیلی ناراحتم الان فکر میکنن من نذاشتمش😔😔😔
بالاخره منم دو جان شدم🥰🥰این بالاخره برای انتظار نیستا ... بالاخره زمانه و روزگاره
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کرونا داره چرا باید بری دیدنش؟ همه چیزو سرسری نگیر خطرناکه
اگه جواب بی ادبیتو نمیدم به این دلیل نیس که جوابی ندارم به این جمله اعتقاد دارم که هیچگاه باخوک کشتی نگیر زیرا تولجن مال میشوی واو لذت میبرد وگرنه جواب واسه امثال تو فراوونه🙌🙌🙌