2777
2789
عنوان

یادروز زایمانم میفتم خندم میگیره😆

| مشاهده متن کامل بحث + 121255 بازدید | 1273 پست

زایمان کردم شبش بابام اومده بودببینتم....بااینکه خصوصی بودبیمارستان ولی نذاشتن....کلی دعواکرده بود  

💚دوست عزیزم 💚ممنون میشم واسه سلامتی پسرم امیرحسین وخوب شدن اخلاق همسرم بامن، صلوات بفرستی💚یاحضرت ابوالفضل العباس کمکم کن💔💔💔💐💚

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اسی خوشبحالت 

من از ماه 7که دوسانت بازدهانه بود تو 36هفته دکتر گفت بیا زایمان تا کارا بستری کردیم ظهر شد برا خودم عشق و حال میکردم این سرم درد میبستم هی میرفتم و میومدم پرستارم میگفت برو بخواب رو تخت هیچی دیگه کیسه ابم پاره کردن تا شب 7سانت باز شد گفتن خب این تا اخر شب زایمان میکنه حالا ما تا فردا صبح زجه میزدیم و هیچی به هیچی رو 9سانت موند خاک تو سرشون انقدر لفت دادن که ضربان قلب بچه کند شد اورژانسی سزارین کردن 

درد طبیعی بکش اسفالت بشم بعدم سزارین 

اه اه من که یادم میفته حرص میخورم 

بچها من آذر ماه زایمانمه... سزارینی هستم... چ جوری باید پمپ درد بگیرم ؟ یعنی وقتی منو بستری کردن بگم پمپ درد میخوام؟یا بعد از عمل ؟؟

ما مردم نجیب*خوزستانی*حرمت داریم...ما مردم هشت سال دفاع مقدسیم.....خوزستان مانند مادر است،کمتر از همه میخورد کمتر ازهمه میپوشد کمترازهمه استراحت میکند و تمام نق و نوق ها را تحمل میکند😢خوزستان تنهاست...😢
لحظه زایمانم خیلی شیرین بود مخصوصا بعد گریه بچه‌، اون لحظاتی که کنارم بود ولی خب! چه قبل زایمان که ...

ینی ۲۴ هفته که دنیا اومد بچه گریه کرد؟؟؟؟

دستم را گرفته ای یا رب. سپاست میگویم ای برترین معشوق. اگر گنده تر از دهانم نباشد کمکم کن کمی رنگی از تو بگیرم. قلبم زیر بار گناهانم مرده. او را به قدرتت زنده کن
اسی خوشبحالت  من از ماه 7که دوسانت بازدهانه بود تو 36هفته دکتر گفت بیا زایمان تا کارا بستری کر ...

چطور این همه وزن کم کردی ؟؟؟

ما مردم نجیب*خوزستانی*حرمت داریم...ما مردم هشت سال دفاع مقدسیم.....خوزستان مانند مادر است،کمتر از همه میخورد کمتر ازهمه میپوشد کمترازهمه استراحت میکند و تمام نق و نوق ها را تحمل میکند😢خوزستان تنهاست...😢

وای یک سری مادرم مریض بود تو بیمارستان تامین اجتماعی مریض بود ولی همراه نمیخواست

بعد از ملاقات ک خلوت شد من داشتم میومدم برم خونه

یهو دیدم ی خانوم از اژانس پیاده شد۲مترم نتونست راه بره یهو افتاد و بچش بدنیا اومد اونوقت۲۴سالم بود مثل سگ ترسیده بود دویدم توی زایشگاه و جیغ و داد ای بدویین یکی تو حساط زایید بخدا بعد یک ربع دو نقر اومدن اونم  همش بمن میگفت چته اخ مگه تو زاییدی اینقدر جیغ میزنی😭😭😭طفلی زنه کلی مرد اشغال دورش جمع شده بودن

مامان بزرگم تعریف میکرد وقتی میخواس مامانمو دنیا بیاره وقتی داش میرفت زایشگاه (چون روستا بودن) گفت م ...

بعنی مادربزرگ شما زایشگاه زایمان میکرده ؟؟ من مامانم8تا بچه داره.. فقط من و خواهر کوچیکم رو بیمارستان بدنیا میاره.. همش خونه زایمان میکنن

ما مردم نجیب*خوزستانی*حرمت داریم...ما مردم هشت سال دفاع مقدسیم.....خوزستان مانند مادر است،کمتر از همه میخورد کمتر ازهمه میپوشد کمترازهمه استراحت میکند و تمام نق و نوق ها را تحمل میکند😢خوزستان تنهاست...😢

خوشبحالت یاد روز زایمانم میفتم فقط دلم گریه میخواد و اینکه هیچوقت بچه دار نشم دیگه.‌چند رپز بود بجز سوپ چیزی نمیخوردم.صب زود دردام شروع شد هرکاری کردم نتونستم بخوابم شوهرمو بیدار کردم بدون صبونه رفتیم دکتر اومد بالا سرم گفت بزار کمکت کنم دهانه رحمت باز بشه خیلی اذیت شدم امپول فشار بهم زدن مرگ و جلوی چشام دیدم . نمیتونستم زور بزنم چندبالا سرم بود یکیشون محکم خودشو انداخت رو شکمم ولی نتونست یه زن درشت رو صدا زد اونو آوردن با کمک آرنج اون زایمان کردم محکم خودشو تو هوا ول میکرد رو شکمم . التماسشون میکردم میگفتم توروخدا صدقه سر خانوادت صدقه سر عزیزات ولم کن .اول گفتن اپیدورال میکنیم انقد التماس کردم انجام ندادن میگفتن خودت خوب پیش میری . اونروز ساعت پنج درد کشیدم تا پنج غروب... بچم که به دنیا اومد یه بند گریه میکرد رفلاکس داشت همه خواب بودن فقط من بیدار بودم خیلی حالم بد بود خستگی اون زایمان مرگ آور تا دوسال بعدم از تنم نرفت. حدود یکسال شبا خواب نداشتم بخاطر بچم گاهی شبا سیزده بار از خواب بیدارم میکرد. توبه کردم دیگه به بچه فکر نکنم اسم بچه هم نیارم هرکی هم میگه یکی دیگه بیار میگم خودت چرا نمیاری پس 

خانوما شما همتون تو اتاق زایمان جیغ و داد میکردید اخه اینجوری که بدتره جوری نیست که بشه تحمل کرد و ج ...

من خیلی پوست کلفتم و راحت گریه زاری نمیکنم اما واقعا جیغ لحظات آخر زایمان اصلا جیغها  اختیاری نیست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز