یادروز زایمانم میفتم خندم میگیره😆

من دو ساعت زایمانم طول کشید،رحمم چهار سانت باز بود ک رفتم،حتی ی دونه جیغم نزدم،فقط محکم فوت میکردم،وقتی گفت بچه ب دنیا امد من و همسرم باورمون نمیشد انقدر زود،ولی تمام دردام تموم شد طوری ک موقع بخیه زدن خوابم برد فکر کردن فشارم افتاده هی صدام میکردن،در کل خیلی راضی بودم

بستگی داره.

من ۱۸ ساعت درد کشیدم ، ۸ ساعتش ماگزیمم انقباض بودم یعنی مثل درد لحظه آخر که بچه میاد بیرون.

ولی آخر بچم نیومد سزارین شدم. و یه سزارین اففففتضاح. به مسکن بدنم واکنش نشون داد از. روز دوم همیییین طور درد میکشیدم....

و اینکه بخیه هام تا سه ماه خونریزی داشت عفونت کرد جوش نمی‌خورد....

خییییییلی سخت بود خییییییلی

هنوزم بعد یک سال مشکلات روحی روانی دارم...

متاسفانه بیمارستان دولتی هم بودم خیلی اذیتم کردن....

کلا خیلی زایمان بدی داشتم....

کدوم شهر هستین؟!من با اولین جیغ که کشیدم دکتر شیفت خودش اومد سراغم ،دستمو گرفت منو از رو تخت اتاق معاینه پایین آورد و اتاق زایمان برد.خودش کمکم کرد بتونم برم روتخت.کلا خیلی پیگیر و خوب بودن چه دکتر چه پرستار.بیمارستان دولتی هم بودم

وااای عزیزم😅😅😍😍😍چقد خوش زایمانی

مطمینی رفته بودی بیمارستان 

اینی که تو تعریف کردی بیشتر شبیه .....وای خدا من 

کلی خندیدم ولی بعدش دلم برات سوخت 

بیمارستان دولتی بود

دقیقا.کلا درمورد زایمان هرکس یه چیزی میگه چه سزارین چه طبیعی.

خب عمل زیبایی کنن😂

من که جیغ نزدم

درد مگه میذاشت جیغ بزنم. نفس به زور می کشیدم.

من کیسه آبم پاره شد خونه آخرهشت ماه تو راه بیمارستان در دام شروع شد چهل دقیقه طول کشید تا رسیدیم بیمارستان تو خونه هول شدم خوردم زمین همون لحظه حس کردم بچم سرش اومد پایین آخه قبلش بریچ بودم 

خلاصه اونجا رفتم نمیذاشتم معاینم کنن هی به همسرم میگفتم خودت که میدونی 😂😂😂😂اونم بیچاره میگفت باشه باشه میدونم😂😂😂توقع داشتم درد معاینه رو بدونه

ماما به همسرم گفته بود یا همسرت یا دخترت زنده بیرون میان دوتاشون باهم غیرممکنه 

چهار ساعت بعد هم زایمان کردم و بچم زنده و سالم خداروشکر

دقیقا مثل من

منم با خودم ساندویچ برده بودم دکتر آمپول فشار رو که زد ازش پرسیدم گفت بخور اشکال نداره منم خوردم 

من دوبار سزارین شدم هردوبار هم بیمارستان خصوصی  اولی م دخترم بیهوش کردن منو بد به هوش اومدم ولی بقیه چیزاش خوب بود ولی دومی عالی بود رویایی بود اصن بیحسی بودم و پمپ درد داشتم اصلا تو بیمارستان درد نداشتم خبلی خیلی راضی ام و خاطره خوبی برام مونده یعنی اونروز شوهرم اینقدر استرس داشت و رنگش پریده بود که پرستار بهش گفت تو از خانمت حالت بدتره که سرم لازمی ولی من ذره ای استرس نداشتم

دوستانی که طبیعی زایمان کردین واژنتون برگشت با حالت قبلی؟

من خیلی نگران این مضوعم

عزیزم لحظه زایمان حس خوبی داشتی؟😍

میشه توضیح بدی؟ 

شاید ترسمون کم بشه

زایمان من محشر بود

ساعت دو صبح رفتم بیمارستان ساعت چهار با اینکه دهانه رحمم اصلا باز نبود بستری شدم

تا ساعت هفت شدم چهار سانت 

بعدش اپیدورال کردم

و تا ساعت نه هم زایمان

در حین زایمان هم اتاقم خصوصی بود یا همسرم پیشمبود یا مادرم

و اینکه توی اون اوضاع هم اتاقی داشته باشی دحشتناکه

اپیدورال بهترین زایمانه