سلام دوستان من یکی از دایی هام که ی پسر4 ساله داشت از خانومش جدا شد و بعل از 2 سال با زندایی فعلیم ازدواج کرد
زندایی از 4سالی پسر داییم تا الان با این که نامادریشه براش سنن تموم گذاشت
با پول خیاطیش براش تبلت خرید ، الان کلاس اوله براش حروف رو با کاغذ رنگی درست میکنه و یادش میده پارک میبرتش ، املاهاشو که خیلی خوب بشه براش کادو میخره
حتی پسرداییم اذیتشم کنه هیچی نمیگه ، همش به پسرداییم میگه پسر گلم هرچی شما بگی
ی بار پسرداییم مریض بود ، بغضش گرفته بود انگار پسر خودشه حتی روش بالا اورد هیچی نگفت ، بس که خانومه ، اصلا پسر داییمو بهش نمیرسیدن خیلی الان خوشتیپ میگرده ، کلی موارد مقوی بهش میده تو اینستا عکساشو پست میکنه و مینویسه خوشبختی یعنی ی پسر داشته باشی که مثل کوه بهش تکیه کنی
اصنخیلی خوبن
انقدر باهاش مهربونی کرد الان پسره دیگه جونشه و زنداییم
خواستم حس خوبمو به شماهم بدم🌷🌷
خدا خیرش بده