خونمون رو یه ماهه واسه فروش گذاشتیم،
هم اینکه خیلی کوچیکه جام،میخوام بفروشم برگردم شهرمون خونه بزرگ بگیرم و اونجا زندگی کنم.هم همسایه روبرویی خیلی بدی داریم و قهریم و اذیتمونمیکنن،
انقد منتظرم فروخته شه که دست و دلم به هیچ کاری نمیره!امسال هفت سین و سبزه وسفره عید نذاشتم.خرید نکردم.فقط میخوام برم از اینجا،اینجا خ تنهاییم
۱۴هزار صلوات با شوهرم فرستادیم.کلی دعا خوندم فروش بره،نشد هنوز!میان میپسندن خونه رو بعد میرن خبری نمیشه!
این روزها زندگی زهر مار شده!چکار کنم آخه