بچم شش روز بستری بود بیمارستان من شب و روز پیش بچم بودم ولشم نمیکردم همش خودم پیشش بودم میگفتن منژیت داره که بعذ ازمایشش منفی شد من زندگی نداشتم با شکم بزرگ تو بیمارستان اخه حامله هسم هفت ماهمه
خیلی اذیت شدم نه خواب داشتم نه استراحت شوهرم کاملا بی تفاوت بچم دوسالشه سه شب خواهرم موند پیشم بیمارستان چون باردار بودم پسرمم سنگینه اجازه دادن یه نفر کمک داشته باشم بعد یه شبم مادرشوهرم بود یه شب شوهرم بود اومد دوساعت موند گفت من برم خونه بخوابم صبح میام من و بچشو ول کرد تو بیمارستان رفت خونه خوابید صبحم نیومد پیشم کلی غصه خوردم و گریه کردم بعد دکتر اومد گفت بچت مرخصه زنگ زدم تازه اقا از خواب بیدار شده میگم بچه مرخصه میگ زنگ به بابام بزن امروز میخواسم پسرم ببرم دکتر برا چکاپ زورش میومد مارو ببره دکتر برا که دکتر یک ساعت دیرتر میاد ول کرد اومد گف ولش کن بزار بعدا واقعا نمیتونم تحمل کنم 😭